ذبیحی

به ذره گر نظر لطف بوتراب کند

نقل شده یکی از علمای نجف که اتفاقاً شاعر زبردستی هم بوده و به دو زبان فارسی و عربی هم خیلی خوب سخن می گفته، در حرم مطهر حضرت علی (ع) نشسته بود، دید یک نفر عوام آمد جلوی ضریح ← ادامه

غم و اندوه سبب کفاره گناهان!

رسول خدا صلی الله علیه و آله:

إنّ من الذّنوب ذنوبا لا يكفّرها صلاة و لا صدقة. قيل: يا رسول اللَّه! فما يكفّرها؟ قال: الهموم في طلب المعيشة.

پيامبر «ص»: پاره‏اى از گناهان است كه هيچ نماز و صدقه‏اى كفّاره ← ادامه

شعری از ملاطاهر نائینی!

آنکه دایم هوس سوختن ما میکرد

کاش می آمد و از دور تماشا میکرد

دوش در خرمن جانم زده بود آن آتش

که فلک از تف آن شعله محابا می کرد

نقد جان در عوض نیم نگه میدادم

چشم پر ← ادامه

بی تاب در فراق یار!

مرحوم آقای تولایی در ضمن سخنرانی بسیار پرشوری که درباره ی مقام والای حضرت بقیه الله روحی و ارواح العالمین له الفداء و عشق و علاقه ی به آن حضرت داشته می گوید:

«من در این راه تجربه هائی دارم، ← ادامه

تظلم خواهی بر سر قبر موسی بن جعفر (ع)!

حکایت تنوخی از تظلم خواهی ابونصر واسطی بر سر قبر موسی بن جعفر (ع)

محسن بن علی تنوخی (م 384)، نویسنده دو کتاب مهم «نشوار المحاضره» (هشت جلد) و «الفرج بعد الشدة»  (پنج جلدی) است، هر دو اثر، عموما خاطراتی ← ادامه

با این گونه عالم نشست و برخاست کن!

امام موسی بن جعفر علیه السلام:

‏ لَا تَجْلِسُوا عِنْدَ كُلِّ عَالِمٍ إِلَّا عَالِمٍ يَدْعُوكُمْ مِنَ الْخَمْسِ إِلَى الْخَمْسِ مِنَ‏ الشَّكِ‏ إِلَى‏ الْيَقِينِ‏ وَ مِنَ الْكِبْرِ إِلَى التَّوَاضُعِ وَ مِنَ الرِّيَاءِ إِلَى الْإِخْلَاصِ وَ مِنَ الْعَدَاوَةِ إِلَى النَّصِيحَةِ وَ مِنَ ← ادامه

ای رسول خدا مرا دریاب!

جَاءَ رَجُلٌ يَبْكِي بِصَوْتٍ وَ يَقُولُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَدْرِكْنِي قَالَ مَا لَكَ؟ قَالَ ذُنُوبِي قَالَ قُلْ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ طَوِّلْهَا حَتَّى يَمْتَلِئَ جَوْفُكَ. ثُمَّ قَالَ قُلِ: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي ثَلَاثاً ثُمَّ قَالَ: وَجَبَتْ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ.

مردی ← ادامه

 مذاهب هرچه لایق …!

«مسموع شد: یکی از بابیّه (علیه و علی أمثاله الهاویة) در کل‌بید، که یکی از قراء یزد است، گذر می‌کند و چند نفر از اهل همان قریه در زیر درخت بیدی نشسته بودند. و این شخص بابی نزد ایشان می‌رود ← ادامه

هر دم به مناجات زحق، وصل تو جویم!

ای کعبهٔ جان ،روی به میقاتِ تو دارم
پوشیده نظر باز اشاراتِ تو دارم

در دل، طلبِ طوفِ حریم تو به صد شوق
بر سر هوسِ فیضِ مقاماتِ تو دارم

بر گردنِ جان سلسلهٔ زلفِ تو بستم
ترسایِ توأم ،رشتهٔ ← ادامه

من و مدّاحي شاهيِ كه «حسينُُ منّي»! 

نيمه شب بر سرم آن خسرو شيرين آمد
خفته بودم كه مرا بخت به بالين آمد

آمد آن گونه كه تقرير نمودن نتوان
چون توان گفت به تن، جان به چه آيين آمد

قامت افراخته، افروخته رخ، طُرّه پريش
بهر ← ادامه

بدانچه اميد ندارى، اميدوارتر باش تا…!

إمام صادق عليه السلام:

كُن لِما لا تَرجُو أرجى مِنكَ لِما تَرجُو!

فإنّ موسى عليه السلام ذَهَبَ لِيَقتَبِسَ لِأهلِهِ ناراً فَانصَرَفَ إلَيهِم وهُو نَبِيٌّ مُرسَلٌ.

براى آنچه بدان اميد ندارى، اميدوارتر از چيزى باش كه بدان اميدوارى!

پس به درستی ← ادامه

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا