اشعار

ای مقیمان درت را عالمی در هر دمی!

ای مقیمان درت را عالمی در هر دمی

رهروان راه عشقت هر دمی در عالمی

با کمال قدرتت بر عرصه ی ملک قدم

هر تف آتش خلیلی هر کف خاک آدمی

طور سینا با تجلی جمالت ذره ئی

پور سینا ← ادامه

عالی تر ازآنی که علی خوانندت!

عالی تر ازآنی که علی خوانندت
والی تر ازآنی که ولی خوانندت

بر وحدتِ خود گواه می خواست خدای
بی مثل بیافرید وبی مانندت

کلب آستان حضرت مولی الموالی العبد حسام الدّین احمد خیبر علی¹ جلالی {خاکسار} رشت فی یوم ادامه

پیمبر خاتم و حیدر نگین است!

علی مصداق قرآن مبین است
علی یعسوب دین حبل المتین است
پیمبر خاتم و حیدر نگین است
علی استاد جبریل‌امین است

ندای آسمانها وزمین است
فقط حیدر امیرالمؤمنین است

الا ای دشمنان ما حق مداریم
همه تسلیم حکم کردگاریم
امیر ← ادامه

سری که جان و تن عالمی به قربانش!

در رثا و شهادت امام حسین(علیه السلام)

فقیر خسته دلی بر در سرای حسین
نوشته بود یکی نامه از برای حسین

که ای کریم کریمان به بذل و لطف و کرم
در این مدینه من از هرکسی فقیر ترم

نه ← ادامه

ابیات متفرقه!

آدمی برهمه حالی نبود بر یک حال
وقت باشد که بگیرد زخودش نیز ملال

تو چندان که باشی سخن گوی باش
خردمند باش وجهان جوی باش

ماییم که هرگز دمِ بی غم نزدیم
خوردیم بسی خونِ دل [و] دم نزدیم← ادامه

چون راه علیّ حقّ است ای دوست نمسّکهُ!

صراطُ علیّ حقُّ نُمسِکهُ 

(این جمله مبارک از کنار هم قرار گرفتن حروف مقطعات سور قرآن با حذف مکررات حاصل میاید)

لاحول و لا برخوان تا نور خدا یابی!

انوار خدا بنگر تا حبّ و ولا یابی !

چون راه ← ادامه

چقدر این کوفیان پستند…!

پدر را در گلیمی از کنار منبر آوردند
پسر را درحصیری غرق خون و بی سر آوردند

علی را کوفیان کشتند درمحراب و بعد از آن
برای کشتن فرزند او، صد لشگر آوردند

اگرخورشید را شق القمر کردند درکوفه
همان ← ادامه

فکر حر برتر از شصت سال عبادت!

«از حضرت مستطاب، شیخنا الأجلّ، حاجی شیخ مرتضی (رضوان الل‍ه علیه) پرسیدند: آن کدام فکر است که از یک سال یا شصت سال عبادت بهتر است؟

▫️ فرمود: آن فکر حرّ (علیه الرحمة) بود!»

(مرآة المتقین، ص۱٤٧؛ منبع واسطه: حکایاتی ادامه

كه به‌روی ناامیدی درِ بسته باز كردن…!

همه‌روز روزه بودن، همه‌شب نماز كردن
همه‌ساله حج نمودن،سفر حجاز كردن

شب جمعه‌ها نخفتن به‌خدای راز گفتن
ز وجود بی‌نیازش، طلب نیاز كردن

به مساجد و معابد همه اعتكاف جستن
ز مناهی و ملاهی همه احتراز كردن

ز مدینه تا ← ادامه

من کورم ولی روشن دلم!

دید مردی شخص کوری را بشب دستش چراغ⁦
می رود با کوزه ای بر دوش یکسر سوی باغ

خنده کرد و گفت، چشمان تو کوراست ای رفیق
می نمایی با چراغ از بهر چه طی طریق

در جوابش گفت، من ← ادامه

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا