شوق و ذوق طلب علم درمرحوم وحید بهبهانی!

در پرسشی مکتوب، از مرحوم وحید بهبهانی پرسیده‌اند: اعظم چیزی که آن جناب را به این مرتبهٔ عالیه رسانیده بیان نمایید تا باعث این شود که طلّاب دائماً سالکِ این مسلک ممدوح باشند؛ و الل‍ه مؤیّدکم.

مرحوم وحید در جواب مرقوم فرموده است:

«من که از خود چیزی نمی‌یابم، و لا أملک لنفسي نفعاً و لا ضرّاً، و اگر چیزی هست، البته از تفضّل جناب الهی است.

و همیشه در همهٔ امور متوسّل به آن وسائل و متضرّع به سوی آن، و نهایت شکسته‌ نفسی که خود را هیچ ننمودم و به عرصهٔ چیزی درنیاوردم.

و نهایت ادب استاد و میل قلبی به او، به نحوی که القلب یهدي إلی القلب کار خود می‌کرد. و گاه‌گاه مشغول ریاضت و جهاد نفس می‌شوم.

و شوق و ذوق طلب علم؛ به مرتبه‌ای که هیچ چیز را مساوی آن نمی‌دانستم، و طرف نسبت نیز نمی‌دانستم.

و مع‌ذلک، چون حفظ و حمایت الهی نسبت به دین و شریعت بوده از این‌که پایمال جهان [جهّال؟] نشود، خدای تعالی محافظت شرع نمود به سبب و وسیلهٔ این حقیر؛ چه، کار آن‌جناب به اسباب است. و هم‌چنین جناب رسول خدا (ص) و ائمّهٔ هدی (ص) به‌غایت خواهان برطرف نشدن شرع بودند و این روسیاه را وسیله نمودند، و هم‌چنین علما و فقها (رضوان الل‍ه علیهم)، و هم‌چنین تماماً معین بودند، چنان‌که بر این حقیر واضح و هویدا شد این معنا به سبب اموری چند.

هر چه هست از خداست. نعوذ بالل‍ه از آن‌که کسی عاقّ علما و فقها شود، چه جای آن‌که عاقّ رسول و ائمّهٔ هدی (ص) شود، و همه به یک‌دیگر مرتبط است.»

(از کانال کتابخانهٔ تاریخ)

@cheraghe_motaleeh

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا