«دکتر محمّد صادقی خدمت آیةالله حکیم رسیده بود. به ایشان عرض کرده بود: شما با این قدرتی که دارید چرا عليه حکومت کاری نمیکنید؟
ایشان در جوابش گفته بودند: من این دندانهای طلای شما را اشکال میکنم!
گفته بود: آقا، برای زینت نگذاشتهام. گفته بودند: تو خودت را مقلّد من معرّفی میکنی، سر یک دندان با من بحث میکنی؛ از دیگران چه انتظاری است؟ چه میگویی؟! برخیز برو!»
(ما سمعتُ ممّن رأیتُ، ج۲، ص۳۳٤؛ ناقل: شیخ محمّدرضا مامقانی)