حالا تنها شدم!
حاج شیخ اسماعیل شوشتری:
مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی بخش عمدهای از اوقات خود را به تنهایی به سرمیبرد و یا مطالعه میکرد و یا به تفکر و اندیشه میپرداخت و یا نماز و قرآن و دعا میخواند.
روزی ← ادامه
حاج شیخ اسماعیل شوشتری:
مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی بخش عمدهای از اوقات خود را به تنهایی به سرمیبرد و یا مطالعه میکرد و یا به تفکر و اندیشه میپرداخت و یا نماز و قرآن و دعا میخواند.
روزی ← ادامه
سید هاشم شهرستانی:
در ابتدای طلبگی حدود سال 48 بود.
ما شش طلبه بودیم در دو اطاق که حاج شیخ به ما عنایت ویژه داشت.
به هریک از ما طلبه ها نفری 50 ریال دادند.
بعد از چند روز پرسیدند ← ادامه
سید هاشم شهرستانی:
در ابتدای طلبگی حدود سال 48 بود.
ما شش طلبه بودیم در دو اطاق که حاج شیخ به ما عنایت ویژه داشت.
یکی از آنهاآقای عباس نژاد بود.
او یک دفعه سرش را از ته تراشیده بود.← ادامه
حاج باقر آقا:
عدهای از قوچان خدمت آیة الله حکیم رفته بودند از جمله حاج عبد الوهاب، حاجی ناصری، حاجی امینی حاجی مهدی زاده و شاید حاجی توکلی.
مبلغ زیادی بدهی سهم امام همراه داشتند که میخواستند خدمت ایشان اداء ← ادامه
آشیخ محمد محمدی:
زمانی که حاج شیخ در فاروج بودند به روستای فیض آباد دعوت شدند.
میزبان خودش برای من تعریف کرد که من برای هفت هشت نفر غذا تدارک دیده بودم.
اما وقتی میهمانان آمدند دیدم حاج شیخ حدود ← ادامه
آشیخ ابوالقاسم:
حدود سال 54 که در مدرسه فاروج درس میخواندم. آقاجان به فاروج آمدند. بعد از اقامه نماز جماعت عشاء در مدرس مدرسه برای طلبهها صحبت کردند.
اجمال مطلب راجع به مقامات ائمه علیهم السلام بود، با همان بیان ← ادامه
آشیخ جعفر ابراهیمینژاد:
حدود سال 1348 در تعطیلی تابستان به فاروج رفتم. مرحوم حاج آقا هم در مدرسه بود.
ایشان حجره مخصوص به خودش داشت که در آن جا ساکن میشد .
روزی بعد از نماز صبح وارد اتاق ایشان ← ادامه
مرحوم حاج شیخ در مدرسه فاروج و قوچان حجرهای مخصوص داشت که در آن ساکن میشد.
گاهی اقامت ایشان در این مدارس طولانی میشد.
با این که بسیاری از اهالی افتخار پذیرایی از ایشان را طالب بودند، ولی ایشان دعوت ← ادامه
مدارس علمیه فاروج و شیروان و سیدآباد از آثار و برکات مرحوم حاج شیخ است.
این مدارس از بدو تأسیس تا کنون طلاب بیشماری تربیت کرده است. این مدارس قبل از سال 1348 تأسیس شدند.
حاج شیخ در انتخاب زمین ← ادامه
حاج صادق آقا:
طلبه ای بود که از حاج آقا انتظار مالی داشت.
ایشان بنا به دلایلی – ازجمله عدم دخالت در وجوهات- انتظار آن آقا را بر آورده نمی کرد.
او هم این طرف و آن طرف خیلی از ← ادامه
یک طلبهای بود از رفقای آقای… که از حاج آقا انتظار مالی داشت. حاج آقا در وجوهات دخالت نمیکرد، این آقا این طرف و آن طرف خیلی از حاج آقا بد میگفت. اما حاج آقا عکس العملی نداشت.
حاج صادق آقا:
طلبهای بود که از مرحوم حاج آقا انتظار مالی داشت.
ایشان به دلائلی – از جمله عدم دخالت در وجوهات- انتظار آن آقا را برآورده نمی کرد.
آن طلبه هم این طرف و آن طرف خیلی از ← ادامه