بنده خدا کجا می‌روی؟!

روزی امیرالمؤمنین علی علیه السلام در دوران خلافتشان در خارج کوفه با یک نفر ذمی (یهودی یا مسیحی) که در پناه اسلام بود، همراه شدند.
مرد ذمی گفت:
بنده خدا کجا می‌روی؟
امام علیه السلام فرمودند: «به کوفه. »
هر دو راه را ادامه دادند تا سر دو راهی رسیدند، هنگامی که ذمی جدا شد و راه خود را پیش گرفت تا برود، دید که رفیق مسلمانش از راه کوفه نرفت، و همراه او می‌آید.
مرد ذمی گفت:
مگر شما نفرمودی به کوفه می‌روم؟
امام فرمودند: «چرا.»
مرد گفت: شما از راه کوفه نرفتی، راه کوفه آن یکی است.
امام فرمودند: «می دانم ولی پایان خوش رفاقتی آنست که مرد، رفیق راهش را در هنگام جدایی چند قدم بدرقه کند ودستور پیغمبر ما همین است، بدین جهت می‌خواهم چند گام تو را بدرقه کنم آنگاه به راه خود بر می‌گردم.»

ذمی گفت:
پیغمبر شما چنین دستور داده؟
امام علیه السلام فرمودند: «بلی»
ذمی گفت: این که آیین پیغمبر شما با سرعت در جهان پیشرفت کرد و چنین پیروان زیاد پیدا نمود، حتما به خاطر همین اخلاق بزرگوارانه او بوده است.

مرد ذمی با امیرالمومنین علیه السلام سوی کوفه برگشت هنگامی که فهمید همراه او خلیفه مسلمانان بوده است، مسلمان شد و اظهار داشت:
من شما را گواه می‌گیرم که پیرو دین و آیین شما می‌باشم.

📚 بحار، ج ۴۱، ص ۵۳ و ج ۷۴، ص ۱۵۷.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا