أبوبصیر یکی از شاگردان إمام باقر علیه السّلام است می گوید:
روزی یکی از شیعیان که تازه از آفریقا به مدینة آمده بود، خدمت إمام باقر علیه السّلام رسید. حضرت ضمن گفتگو ، احوال یکی از شیعیان خود به نام راشد را از او جویا شدند. آن مرد پاسخ داد ، حالش خوب بود و به شما سلام رساند.
حضرت فرمودند خدا رحمتش کند.
مرد با تعجب پرسید مگر او مرده است؟!
حضرت فرمود: آری.
پرسید او کِی در گذشته است؟!
فرمودد دو روز بعد از خارج شدن تو از شهر.
مَرد قَسَم خورد که او بیمار نبود.
إمام علیه السّلام فرمود: مگر هر کس که می میرد، به علّت بیماری است؟
أبوبصیر می گوید من در اين هنگام از إمام باقر علیه السّلام در مورد آن شخص از دنیا رفته ، سؤالاتی پرسیدم.
حضرت فرمود او از دوستان و شیعیان ما بود، گمان می کنید همراه با شما، برای ما، چشم هائی بینا و گوش هائی شنوا وجود ندارد؟!
به خدا سوگند، هیچ یک از أعمال شما بر ما پوشیده نیست، ما را نزد خود حاضر بدانید و خود را به کار نیک عادت دهید و از أهل خیر باشید تا به همین علامت و نشانه شناخته شوید، من، فرزندان و شیعیانم را به اين گونه رفتار فرمان می دهم!
منتهیٰ الآمال / ۲ ، زندگانی إمام باقر علیه السّلام.