نقل است که شریک بن عبدالله روزی بر مهدی عباسی وارد شد. مهدی از او تقاضای پذیرش مسئولیتی را نمود. شریک نپذیرفت.
مهدی گفت از سه کار یکی را انتخاب کن: ۱. قضاوت؛ ۲. معلم و مربی فرزندانم؛ ۳. پذیرفتن دعوت یک وعده غذا.
شریک به گمان خود که میخواست از زیر بار مسئولیتهای دربار خلیفه شانه خالی کند. سومی را پذیرفت.
مهدی به آشپز خود فرمان داد انواع خوراکیهای لذیذ از مغز پرندگان را با شکر و عسل برای پذیرایی از او فراهم سازد. شریک و مهدی از آن غذا خوردند.
آشپز به مهدی خلیفه گفت: دیگر این مرد از هیچ دستور تو سرپیچی نخواهد کرد و بوی رستگاری را نخواهد دید. همانگونه شد و شریک، هم قضاوت و هم تعلیم فرزندان را پذیرفت.[۱]
در روایت است که شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه آله آمد و عرض کرد: دوست دارم دعای من مستجاب شود! رسول خدا فرمود: «غذای خود را پاک کن و از غذای حرام پرهیز کن».[۲]
[۱]. مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۳۱۰؛ سفينة البحار، مادة «شرک».
[۲](وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۴۵).