کسی که مؤمن به خدا و و روز واپسین باشد و امروز را همه به دست حق بداند و بداند که حق متعال جز صلاح او کاری ندارد و مراقب نفس خود باشد که از او خلافی سر نزند، این شخص به منزله کارخانهای است که موتور آن قوی است و اما آنچه در السنه اهل عصر است که اخلاق را باید درست کرد، این مطلب صحیح نیست. ایمان قوی به اصول اعتقادیه پنجگانه که درست شد و ملکه شد، خود به خود اخلاق درست میشود ولی این ایمانهای پدر و مادری محیطی و موسمی و حرفهای ولو مقرون با ریاضت اخلاقی باشد، چندان صحیح و اطمینان بخش نیست.
این رویه، یعنی مجاهده اخلاقی بدون ایمان صحیح، ممکن است منجر به ایمان صحیح بشود ولی همیشه چنین نیست و گاهی موجب غرور و خودخواهی و عجب و تخیل رسیدن به مقصود میشود، بدون اینکه رسیده باشد و یا در سبب رسیدن باشد و گاهی خود همین، رشتهای برای کسب جاه میشود، و سر سلسله عدهای میشود و خود دکانی باز میکند.
ای خدایا! به تو پناه میبرم از این که دین و معنویات را که قیمت و بهایش را جز تو کسی نمیداند، فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین. به خیالات واهیه دنیا بفروشیم که در حقیقت در دنیا هم نزد عقلای دنیایی، قیمت ندارد.
پس بنا بر این عمده، ایمان است و ملکه شدن ایمان در نفس و اولی حاصل نمیشود، مگر به توجه به دلایل قطعیه، و دومی حاصل نمیشود مگر به دو چیز:
اول عرض دلایل قطعیه است بر نفس در فواصل قلیله، مثلاً هر شب نیمساعت متوجه دلایل قطعیه شدن و آنان را به نفس عرضه داشتن بسیار خوب است.
ـ دوم اعمال صالحه، که خود تذکر همان ایمان است، زیرا مقصود به اعمال صالحه، اعمالی است که برای امر خدا که به وسیلهی دستگاه نبوت یا امات رسیده است، عملی را انسان به جا میآورد برای درک ثواب و اجر، و این تذکر خدا و پیغمبر و امام است و همچنین تذکر اجر و ثواب آخرت، برای اینکه اعمال واجبه و مستحبه همه اجر اخروی دارد و نادراً اجر دنیوی هم دارد و البته مقصود به اعمال صالحه، تطبیق عمل است بر شرع مقدس و اعم از فعل و ترک است.
منبع: کتاب سر دلبران مرحوم حاج شیخ مرتضی حایری، صفحهی 109