از حاج میرزا فخر الدین جزایری شنیدم:
وقتی آقا محمد خان مطلّع شد که آقا محمد علی در کرمانشاه صوفی کشی میکند، دستور داد وی را محترمانه به تهران بیاورند. چون برای سلاطین قابل قبول نبود که در قلمرو حکومتشان علما به صورت مبسوط الید چنین اقدماتی انجام دهند.
آقا محمد خان گفت: من موقعی که سرباز عادی بودم، سؤالی از آقا محمد علی پرسیدم. او الآن نمیداند که من همان سرباز هستم، اگر پاسخش مشابه همان پاسخ بود، نشان میدهد که اقدامات او از روی ایمان و تقوا و عمل به وظیفه شرعی است و اگر به ملاحظه سلطنت من جور دیگری پاسخ دهد، معلوم میشود که منشأ اقداماتش تقوا نیست و باید سیاست شود.
آقا محمد خان در جوانی از آقا محمد علی پرسیده بود: من در دستگاه حکومت سرباز هستم، حکمش چیست؟ آقا محمد علی گفته بود: معاونت ظلمه و خلاف شرع است و باید کنارهگیری کنی.
وقتی آقا محمد علی را نزد آقا محمد خان آوردند، آقا محمد خان پرسید: الآن که من متصدی حکومت و شاه کشور هستم، حکمش چیست؟ آقا محمد علی گفت: جهنّم است ولزومی ندارد در این منصب بمانی و باید کنارهگیر کنی!
شاه وقتی دید که پاسخ آقا محمد علی مثل پاسخ سابق است، فهمید که منشأ اقدامات آقا محمد علی ایمان و تدیّن است، لذا دستور داد که با مزید احترام او را به کرمانشاه برگردانند و مانع صوفی کشی او نشوند!
https://zanjani.ir