خطرات نفس!

خطرات نفس مراتبی دارد، هم در امور خیر و طاعت و هم در امور شر و گناه.

و در امور خیر لمّه ملک، یا الهام ملک می‌باشد، یعنی فرشته ای امر خیری را به انسان تذکر می‌دهد، ناگهان انسان به یاد آن امر خیر می‌افتد.

و البته در امر خیر نیز گاهی خداوند به وسیله یکی از خوبان مطلبی را به انسان القاء می‌کند.

راجع به عصیان هم مطلب همین است.

در مرحله اول خطور است که شیطان وسوسه می‌کند.

و این کار شغل اوست و هیچ کاسبی به قدر شیطان کاسبی نمی‌کند.

وسوسه صوت خفی را می‌گویند که شیطان در گوش دل انسان فوت می‌کند که الان مثلا موقع سینما است.

(شیطان صوتش لطیف است، صوت او به گوش دل شنیده می‌شود.)

این فعل قلب نیست، اختیاری نیست و مؤاخذه ندارد بلااشکال.

گاهی خود شیطان وسوسه می‌کند و به قلب انسان فعل حرامی را تذکر می‌دهد و گاهی به وسیله اولیائش یک مطلبی را یاد آور می‌شود.

یعنی شیطان با کسی رابطه پیدا کرده و آن کس اسیر به تمام معنای دام شیطان شده است و شیطان در قلب او جا گرفته و تخم کرده و جوجه‌هایش را نیز باز کرده است.

مرحله دوم بعد از آن که از مرحله خطور گذشت، کم‌کم میل پیدا می‌شود، این میل نیز شاید طبعی باشد، مگر برای کسانی که نفس اماره را کشته باشند.

از مرحله میل که رد شد، اینجا خطر است، یا خودم را منصرف می‌سازم یا تصمیم می‌گیرم و اراده می‌کنم و عمل را انجام می‌دهم، این مرحله سوم که مرحله تصمیم است، فعل روح است.

در این مرحله اقتضا عقاب می‌باشد، الان جا دارد که خداوند انسان را مؤاخذه کند.

لکن خداوند به کرم و لطف خودش، عفو فرموده است.

نیة السوء لا تکتب.

دلیل بر این که خدا جا دارد مرحله سوم، یعنی مرحله تصمیم به گناه زمینه مؤاخذه وجود دارد، این آیه شریفه می‌باشد:

وَ إِنْ تُبْدُوا ما في‏ أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّه‏ (قسمتی از آیه 284 سوره بقرة)

لکن روایات در ذیل این آیه شریفه وارد شده که “نیة‌ السوء لا تکتب.”

و اگر از مرحله نیت به مرحله عمل رسید، عقاب دارد.

«روزنه‌ای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله
پیمایش به بالا