سرود بهار، بیا تو نگار!

ترانۀ عشق ، بهانۀ عشق ، تو میراث جاودانۀ عشق
زِ دیده نهان ، امیر جهان ، به دور تو گردم امام زمان
مجنون لیلای من ، دوری ای وای من
سوزان غمهای من ، میمیرم
ناله خیزد از جان ، دل شد غرق طوفان
اشکم همچون بارون ، میمیرم
… بیا بیا ، یوسف زهرا بیا …
… مولا مولا ، بیا بیا بیا آقا …
غم غزلم ، عزیز دلم ، بیا و اجابت کن اَلعَجلم
سرود بهار، بیا تو نگار ، بیا که بگیرد دل از تو قرار
بی تابِ روی تو ، حیران در کوی تو
عطر دلجوی تو ، بی تابم
هستی دلدار من ، آقا غمخوار من
بین حال زار من ، بی تابم
… بیا بیا ، یوسف زهرا بیا …
… مولا مولا ، بیا بیا بیا آقا …
تبسم تو ، تکلم تو ، دلم شده غرق ترحم تو
حیات منی ، ممات منی ، تو تنها راه نجات منی
هستم دلخون تو ، از غم محزون تو
مولا مجنون تو ، آواره
از چه پنهان رویت ، چشمم هر دم سویت
حیرانم در کویَت ، آواره
… بیا بیا ، یوسف زهرا بیا …
… مولا مولا ، بیا بیا بیا آقا

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا