عارفی که متوکل عباسی را از اولیای خدا می داند!!

آشنایی با قطره ای از جنایات متوکّل، کافرترین بنی العبّاس

۱) بزرگترین جنایت متوکّل که در آن گویِ سبقت را از دیگر غاصبین خلافت برده بود سبّ و لعن أمیر المؤمنین و حضرت زهراء و حسنین علیهم السّلام بود به حدّی که برخی مورّخین نوشته اند معاویة با تمام خباثتش به حضرت صدّیقة جسارت نمیکرد ولی متوکّل از شدّت عداوت و کینه اش بیشتر از معاویة، به أهل بیت علیهم السّلام جسارت می کرد.

٢) متوکل عباسی غیظ و عناد عجیبی با آل أبی طالب داشت. أبوالْفَرَج اصفهانی در مقاتل الطالبیّین نقل میکند که متوکّل به والی مدینه دستور داد هر گونه داد و ستد و حتی نیکی به آل أبی طالب ممنوع است ، در اثر این دستور آنقدر وضعیت مالی و اقتصادی آل أبی طالب مشکل شد که علویات تنها یک لباس برای نماز داشتند و مجبور بودند برای نماز به نوبت از آن استفاده کنند.

۳) از دیگر جنایات متوکّل این بود که به لشکریانش دستور داد بسیاری از سادات و ذراری حضرت صدّیقة طاهرة سلام الله علیها را تحت تعقیب قرار دهند ، و آنها را محکوم به حبس أبد یا قتل نمود. اسامی تعدادی از آنها و شرح جنایت متوکّل بر آنها را می توانید در مقاتل الطالبیّین صفحه ۴۸۰ الی ۴۹۰ بخوانید.

۴) أبوبکر خوارزمی در رسائل خویش صفحه ۱۶۰ الی ۱۷۲ فجایع عجیبی از جنایات متوکّل را می نویسد، تا آنجا که در زمان متوکّل کار به جایی رسید که هر کس به آل أبی طالب دشنام میداد صله می گرفت.

۵) یکی دیگر از دستورات او این بود که هر کجا محبّین أمیر المؤمنین را یافتید دستگیر کرده و به بدترین نحو بکُشید. در راستای این قتل عام، متوكّل حتی به معلّم شخصی فرزندانش نیز رحم نکرد و هنگامی که متوجّه شد ابن سکّیت محبّت أمیرالمؤمنین را در دل دارد دستور داد زبانش را از قفا بیرون کشیدند و وی را کشت.

۶) شرط نزدیکی و قرب به متوکّل نصب و عداوت با أمیر المؤمنین علیه السّلام بود تا حدّی که حتّی نسبت به مأمون و خلفاء قبل از خویش دشمنی میکرد چرا که معتقد بود آنها عداوت کافی با أمیر المؤمنین علیه السّلام نداشتند.

۷) متوکّل از کسانی بود که مجدّدا فدک را از علویان غصب کرده و آن را با تمام عوایدش که در آن زمان ۲۴۰۰۰ دینار طلا بود به یکی از نواصب تقدیم کرد.

۸) سیوطی در تاریخ الخلفاء ذکر میکند که یکی از کارهای متوکّل این بود که سی هزار نفر محدّث را به سامراء آورد و اموال زیادی را خرج آنها کرد تا احادیث جعلی مطابق میلش را نقل کرده و نشر دهند.

۹) از دیگر جنایات متوکّل این بود كه  کسی که حدیثی در فضیلت أمیر المؤمنین نقل می کرد هزار ضربه تازیانه می خورد.

۱۰) از معروفترین جنایات متوکّل تخریب و جسارت به قبر حضرت سیّدالشهداء علیه السّلام است، که مرحوم علّامه مجلسی در بحار ۴۵ / ۴۰۱  ذکر کرده اند ، فقط ۱۷ مرتبه هتک حرمت با شخم زدن اتفاق افتاد. در دفعاتی نیز أمر به تخریب بنای حرم و حتّی خانه های اطراف آن نمود و چندین مرتبه نیز آب به قبر مطهّر بست.

۱۱) از دیگر جنایات متوکل عباسی ممانعت از زیارت قبر سیّدالشهداء بود ، به حدّی که در چند فرسخی قبر مطهّر پاسگاهی زده بود و به لشگریانش دستور داده بود به أحدی اجازه زیارت ندهند.

۱۲) به دستور متوکل عباسی هر کس را در راه زیارت سیّدالشهداء دستگیر می کردند، به قتل می رساندند یا برای هر بار زیارت یکی از دستهای او را قطع می کردند.

۱۳) متوکل عباسی بسیار فحّاش و بد زبان بود، حتّی در الکامل فی التاریخ آمده که به پسر خویش فحش های رکیک و ناموسی می داد، و بعد به آوازه خوانها دستور مي داد تا همان فحّاشی ها را با غنا بخوانند و برقصند.

۱۴) متوکل عباسی هیچگونه پرهیزی از معاصی و گناه نداشت ، کتب تاریخ پر است از ارتکاب معاصی توسّط وی ، از شرب خمر گرفته تا شذوذات جنسی،  و از قتل و غارت گرفته تا غصب اموال هر کسی که خلاف میل او کاری انجام میداد ، حتی اگر از فقهاء درباری او بود!(1)

این بود گوشه ای  از  جنایات متوکل

و اکنون نظر ابن عربی در باره متوکل و توجیه صاحب کتاب  روح مجرد!

«و امّا حقیر کلامش را درباره متوکّل ملعون و خبیث، ناشى از عدم وصول او به حقیقت امر میدانم؛ و اگر آنطور که باید و شاید می رسید، چنین حکمى را نمى‌نمود.

روزى بحث ما با حضرت استادنا الاکرم حضرت علّامه فقید طباطبائى قدَّس اللهُ نفسَه بر سر همین موضوع به درازا انجامید. چون ایشان می فرمودند: چطور مى‌شود محیى الدّین را اهل طریق دانست با وجودی  که متوکّل را از اولیاى خدا می داند؟!

عرض کردم: اگر ثابت شود این کلام از اوست و تحریفى در نقل به عمل نیامده است- چنانکه شعرانى مدّعى است در «فتوحات» ابن عربى تحریفات چشمگیرى بعمل آمده است- با فرض آنکه می دانیم: او مرد منصفى بوده است و پس از ثبوت حقّ انکار نمى‌کرده است، در این صورت باید در نظیر این نوع از مطالب، او را از زمره مستضعفین به شمار آوریم!

ایشان لبخند منکرانه‌اى زدند و فرمودند: آخر محیى الدّین از مستضعفین است؟!

عرض کردم: چه اشکال دارد؟ وقتى مناط استضعاف، عدم وصول به متن واقع باشد با وجود آن که طالب در صدد وصول بوده و نرسیده باشد، فرقى ما بین عالم کبیرى همچون محیى الدّین و عامى صغیرى همچون سیاه لشکر سنّیان نمى‌باشد! همه مستضعفند اگر انکار و جحودى در میان نباشد»! (2)

قضاوت با شما!

(1)mohagheghyazdy

(2) روح‌مجرد، ص ۴۳۳.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله
پیمایش به بالا