خداوند تبارك و تعالى قدرتش لایتناهى است، هرچه که بخواهد و به هرکه بخواهد مىدهد! تو چى مىگویى؟ علم من الكتاب است، قطره و دریا، در عین حال قدرت را ببین، آصف بن برخیا که وزیر حضرت سلیمان است، وصیش است.
آن عفریت من الجن را نگاه كن، و قال عفریت من الجن انا آتیك به قبل أن تقوم من مقامك، او به حضرت سلیمان عرض كرد كه قبل از این كه مجلس بهم بخورد، از این مجلس پا بشوى من احضار مىكنم برایت، -حالا مجلس حضرت سلیمان یك ساعت طول مىكشد، دو ساعت بوده، هر چه بوده- یعنى در ظرف این مدتى كه هنوز از اینجا پا نشدهاى من احضار مىكنم.
او عفریت معلوم نیست چكاره هم بوده!
او قدرتش طبیعى است، غیر قدرتى است كه به انبیا و ائمه داده، مثل كبوترى است كه قدرت طبیعى دارد پرواز مىكند من نمىتوانم، او قدرتش طبیعى بوده، او چه اعجوبهاى بوده.
آصف بن برخیا به یك طرفة العین، علم من الكتاب دارد، احضار مىكند تخت به آن عظمت را.
او عفریت من الجن به حضرت سلیمان عرض مىكند و إنى علیه لقوی أمین، من قدرت دارم بیاورم او را، قوی، قدرت دارم نه این كه دعا مىكنم خدا بیاورد، هى چه حرفهاى عجیب و غریبى آدم از گوشه و كنار مىشنود!
قوی من قدرت دارم بیاورم، امین هم هستم، هیچ كم و زیادش هم نمىكنم تخت به آن عظمت را، نه این كه قدرى از آن را بیندازم گوشه كنارش را قیچى كنم، امین هستم، حاضر مىكنم بى كم و زیاد،
قدرت خدا به او داده، قدرتش هم طبیعى است مال او، مثل قدرتى كه بر طیور داده كه پرواز مىكنند ما نداریم!
“از مجموعه بیانات عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی”