لسان الله الناطق!

انبیاء و اوصیاء لسان الله هستند، پیش خدا عزیزند، خدا اینها را انتخاب كرده است، اگر كسى از خدا چیزى بخواهد، علم بخواهد، باید در خانه اینها برود، اینها لسان الله هستند.

آدم به جایش بنیشیند نه درس بخواند، نه در خانه انبیاء برود، نه زحمت بكشد، بگوید: خدایا بده! ترتیبش این طورى كه نیست، باید بروى درس بخوانى، باید بروى ببینى انبیاء چه فرموده‌اند. اینها را خدا فرستاده براى هدایت شما، نه این كه پشت ترازو بنشینى منتظر وحى جبرئیل باشى كه تمام علوم را مثلا به شما مجانى بدهد! نه، باید زحمت بكشى، باید پاى مسأله بنشینى! پاى تفسیر بنشینى! ببینى كه انبیاء چه فرموده‌اند، باید ببینى اینها از طرف خدا چه آورده‌اند؟

آیات قرآن را هم خود پیغمبر اكرم براى شما خوانده، جبرئیل كه براى شما نگفته، فرمایشات ائمّه، روایات، تمام اینها، اینها لسان الله هستند براى ما بیان كرده‌اند.

نماینده‌ى خداست معنایش این است ـ‌به طور خلاصه- خداوند تبارك و تعالى جسم نیست كه بیاید با من و جنابعالى حرف بزند، از جنس خودمان از بشر نیست كه به حسب ظاهر زبان داشته باشد، مثل خودمان حرف بزند، راه برود، بخورد، بیاشامد كه مطالب را به ما بتواند حالى كند، او را خداوند تبارك و تعالى انتخاب مى‌فرماید، او را مى‌فرستد براى هدایت كردن بشر.

آن وقت این نماینده‌ى خدا مى‌شود، لسان الله الناطق! خدا زبان ندارد این مى‌شود لسان خدا، این ید الله مى‌شود، قدرة الله مى‌شود، خداوند تبارك و تعالى تمام كمالات را به و… و معرفى مى‌كند خودش را به وسیله‌ى خلیفه خودش، به وسیله‌ى امام، كه این لسان خدا مى‌شود.

اینها عزیز هستند پیش خدا!  اینها را خدا اختیار كرده؛ چون پیش خدا عزیز شدند لسان خدا شده‌اند.

انسان اگر یك كسى را دوست داشته باشد، یك فرزندى را تربیتش كند، ـ‌مثال عرض كنم، به مثال واضح مى‌شود بعضى از چیزها‌ـ، آداب، اخلاق، علم، كمالات را به او تعلیم كند، آن وقت این هم همه را یاد بگیرد، و كاملا به حرف پدرش… و مطالبى كه او مى‌گوید گوش بدهد و یاد بگیرد و كاملا هم اطاعت پدرش را بكند، اصلا منتظر است ببیند پدرش چه فرمانى به او مى‌دهد، بدون مشورت پدرش كارى نكند، این بچه خیلى عزیز مى‌شود پیش بابا، دوستش دارد دیگر!

به جهت این كه مى‌بیند این بچه مظهر كمال خودش است، كمالى كه خودش داشته این بچه الآن فرا گرفته، اخلاق، دیانت، كمالات، علم، همه چیز، هر چه این پدر دارد مى‌بیند این بچه آموخته و كاملا هم مطیع است، این خیلى عزیز مى‌شود دیگر!

آن وقت به این درجه از عزت كه رسید، عزیز شد پیش بابا، این مى‌شود لسان بابا، یعنى چه؟ یعنى اگر از بابا یك مطلبى را پرسیدند چون او را خیلى دوست دارد حواله مى‌دهد به همان بچه، مى‌گوید: آقاجان! جوابشان را بده.

مگر این طور نبود؟ از امام صادق سلام الله علیه سؤال مى‌كنند حواله مى‌دهد به موسى بن جعفر سلام الله علیهما كه هنوز بچه است، از حضرت عسكرى سلام الله علیه سؤال مى‌كنند حواله مى‌دهند به حضرت بقیة الله كه هنوز دوساله یا یكساله است، این مى‌شود لسان بابا!

در عصر غیبت كبرى كى لسان الله است؟ زبان امام زمان امروز كیست؟ آن عزیزهایى هستند كه خودش معرفى كرده، كسانى كه زحمت بكشند علوم ما را فرابگیرند، به كتاب و سنت و احادیث ما رجوع كنند، علم ما را یاد بگیرند، اینها پیش ما عزیز هستند، و اینها فقهاى ما هستند، اینها لسان ما هستند، شما باید بروید در خانه‌ى اینها از اینها تقلید كنید!

از خودت رأى ندهى، هیچ درس نخوانده، پشت ترازو نشسته، رأى ندهى از خودت، صلاح را من امروز این طورى مى‌دانم! مطلب این طورى است! هى بنشین مثلا حرف بزن! نه حق حرف زدن ندارى، باید ببینى چه دستور مى‌دهند، هر كارى كه داشته باشى باید به آنها مراجعه كنى، به آنهایى كه لسان امام زمان هستند، فقهاى شیعه! كه بر عوام شیعه بر ضعفاى شیعه، آنهایى كه درس نخوانده‌اند تحصیل نكرده‌اند بر اینها لازم است در خانه‌ى نماینده‌ى حضرت بقیة الله بروند، نماینده‌ى هاى آن حضرت امروز مراجع تقلید و علما هستند، به همین سلسله مراتب!

“از مجموعه بیانات عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی”

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا