… منجیات! یعنى آن چیزهایى كه ما را نجات مىدهد بدانیم چیست؟ آن چیزهایى كه مهلكات است، ما را هلاك مىكند، باید آنها را هم یاد بگیریم. آن چیزهایى كه مقربات الى الله هست باید یاد بگیریم، كه چى ما را به خدا نزدیك مىكند، و آنچه كه مبعّد عن الله است كه ما را از خدا دور مىكند باید یاد بگیریم!
خوب مقربات الى الله كه مارا به خدا نزدیك مىكند نماز است و روزه، همین عباداتى كه مىدانید و مسائلش را هم مىدانید و انجام هم مىدهید.
مبعدات هم آنهایى است كه آدم را از خدا دور مىكند آن محرمات است، آن چیزهایى كه خدا حرام فرموده آنها انسان را از خدا دور مىكند و خدا هیچ به آدم نظر لطف نمىكند، بلكه مجازات دارد.
پس ما باید اول مسائل دینمان را از حلال و حرام و اینها را یاد بگیریم، و بعد هم عمل كنیم تا به خداى خودمان نزدیك بشویم، وقتى به خداى خودمان نزدیك شدیم، آن وقت خداوند هم ما را به آغوش محبت مىگیرد و به ما مىدهد آنچه كه بخواهیم.
راجع به حرام و حلال این جمله را هم عرض مىكنم، خداوند عالم خیلى از چیزها را ما مىبینیم حرام كرده در صورتى كه اینها لذت حیوانى دارد، این آواز خوش لذت حیوانى دارد آدم بشنود دیگر! قوهى حیوانى كیف مىكند، بله! خیلى از چیزها از این قبیل است، این كیف و لذت حیوانى دارد، خوب خداوند دشمنى دارد با بندگانش كه مىگوید: نكن این كار را؟! احتمال مىدهید كه خدا با بندگانش العیاذ بالله!…؟!
یك سِرّى دارد این كه فرموده این كار را نكن، یك حكمتى دارد، یك سرّى دارد؛ یعنى اگر این كار را انجام دادى روحت ظلمانى، تاریك مىشود، قابل لیاقت براى بهشت كه عالم نور است ندارى، آن وقت جاى آدم جهنم است.
این، اثر این معصیت این طورى است، از معصیت و گناه بدتر در عالم هیچى نیست! انسان را از خدا دور مىكند و بعد هم روح انسان را كدر مىكند، ظلمانى مىكند، تاریك مىكند، و این دیگر لیاقت از براى عالم نور كه بهشت باشد ندارد.
پس بنا بر این آقاجان! ما باید وظایف دینیمان را اول كاملا یاد بگیریم، آنچه كه مقرب الى الله است كه از واجبات و مستحبات و آنهایى كه مىدانید، باید یاد بگیریم و عمل بكنیم!
مهمتر از همه نماز است، مبادا یك وقتى مسامحه در نماز بشود! و اگر هم شده باشد قضاى آن واجب است، باید بجا بیاوریم، از همه مهمتر توى عبادات نماز است! نماز ستون دین است، اگر نماز قبول شد اعمال دیگر هم قبول مىشود و اگر نشد آنهاى دیگر هم نه!
این طورى است، ستون! این ستون خیمه را دیدهاید؟! اگر این ستون را بردارید، خیمه پایین مىآید، آنهایى كه این طرف و آن طرف بستهاند به این بر و آن بر، آنها، آن طنابها بدرد نمىخورد. تا مادامى كه ستون هست آنها هم فایده دارد، طنابها را بستهاى گوشه و كنار، آنها هم بى فایده نیست، اما مادامى آنها فایده دارد كه این ستون محفوظ باشد. اگر این ستون وسط را بردارى خیمه مىخوابد، آنها هم یك پول نمىارزد! آن طنابهایى كه این بر و آن بر بستهاید اثرى ندارد دیگر! خیمه مىآید پایین، نماز این طور است! ستون دین، مىفرماید الصلاة عمود الدین.
بالاخره خلاصه مطلب این است آقاجان! ما خیلى باید متوجه باشیم! مسائل حلال و حراممان را یاد بگیریم و آنچه كه حرام است آنها را هم مسألهاش را یاد بگیریم و اجتناب كنیم.
از گناه بدتر ضررش براى روح انسان… انسان را از خدا دور مىكند! اینها مبعد عن الله است، فرمودهاند نكن! من مىكنم! از خدا دور مىكند آدم را!
یك مثالى هم بزنیم دیگر ختم بكنیم براى این مطلب، بلا تشبیه، بلا تشبیه، یك سلطانى در یك كشورى رفته روى عرش تختش نشسته و رعیتش را خواسته، -البته بلاتشبیه مىگوییم، از باب تقریب به ذهن است- رعیتش را همه را خواسته و رفته روى تختش و دارد رعیتش را نصیحت مىكند، مىگوید:
شما رعیت من هستید، كشور هم مال من است، -از باب مثال مىگوییم دیگر و الا كشور مال خدا است- و شما هم رعیت من هستید، من مىخواهم مملكت من، كشور من در امن و امان باشد، به یكدیگر ظلم نكنید، به یك دیگر تعدى نكنید، هر كسى به همان قسمت خودش كه رعیت من است به همان بسازد و به یكدیگر در مملكت من، من مىخواهم این طور باشد! در مملكت من حركات سفیهانه نكنید، غیرعقلائى، پا بشوید رقص بكنید، نه، نه! در مملكت من كارهاى سفیهانه، غیرعقلائى، من راضى نیستم، نكنید!
خوب در همین بینى كه او دارد بیان مىكند، یك عده از همان رعیتش همانجا پا بشوند برقصند در حضور خود شاه! این مجازاتش چیست؟! شما بفرمایید دیگر! این مثال است قضیه شاه!
ذات قدوس حق أقرب إلیكم من حبل الورید است، او از رگ گردن به ما نزدیكتر است، آن وقت در محضر خود ذات قدوس حق كه الآن در محضر خودش و به ما از خودمان نزدیكتر است، مىفرماید: شما این كار را نكنید، و من دارم مىكنم! این از خدا دور نمىكند آدم را؟! این مجازات ندارد؟!
خلاصه این است آقاجان! همین را، باید همهى ما این را اهمیت بدهیم، آنچه كه بر ما واجب است انجام بدهیم و آنچه هم كه حرام است باید ترك كنیم، و این نتیجهاش، ما باید همه را دقت كنیم، این كه فرموده است حرام است، این سرّش چیست آخر؟ چرا حرام كرده است؟ دشمنى دارد مگر؟! عرض كردم مثال زدیم به همین آواز خوش، كیف دارد!
آدم دور هم جمع بشود یك ساعت غیبت كند كیف حیوانى دارد، پشت سر مردم حرف بزنى و غیبت بكنى كیف دارد، كیف حیوانى دارد، اگر كیف نداشته باشد كه نمىكند آدم!
این را چرا فرموده نكنید؟ چرا فرموده گوشت برادر دینى را نخورید؟ این سرّى دارد، این روح انسان را عوض مىكند این معاصى، انسان را از لیاقت عالم ملأ أعلى، از عالم نور كه بهشت است مىاندازد!
غرض این جمله را متوجه باشید كه خیلى باید اهمیت بدهیم آنچه واجبات است انشاء الله انجام بدهیم و آنچه محرمات است انشاء الله ترك كنیم، و اگر هم تا به حالا اشتباهى داشتهایم، خطائى داشتهایم، آنهارا هم اگر آدم استغفار كند، خداوند عالم مىآمرزد، رحمة للعالمین! مىآمرزد انسان را!
پس هر چه انسان مىتواند به خداى خودش توجه داشته باشد! الحمدلله خوب مسلمانیم همهمان! مسلمانیم! من مىشناسم شما را متدینید! قائل به همه چیز هستید! یك خوردهاى هم مواظب بعضى از جهاتى اگر اشتباهاتى داشته باشیم مواظبت بكنیم انشاء الله خداوند همهى مارا مىآمرزد!
و به زیارت امام هشتم هم كه آمدهاید! بخواهید از امام هشتم، آنچه كه دلتان مىخواهد از او بخواهید، زحمت كشیدهاید آمدهاید اینجا، محرومتان نمىكند، محروممان نمىكند!
بسا هست شما كه از دور آمدهاید اینجا از ما بهترید! شما را محروم نكنند! ممكن است شما بهتر از ما باشید! ما كه همیشه در جوارش هستیم.
بخواهید! بخواهید از امام هشتم انشاء الله هر چه دلتان مىخواهد به شما بدهد، ول نكنید، التماس كنید، خواهش كنید، گریه كنید، التماس بكنید به شما مىدهد!
من احتمال مىدهم شما از ما بهتر باشید…(گریهى حضار)
اللهم صل على محمد و آل محمد. خدا انشاء الله به همهى شما توفیق بدهد.
“از بیانات مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی در جمع اهالی روستای خیرآباد”