نظر آیةالل‍ه حجّت کوه‌کمری پیرامون حقیقت اجتهاد!

🔹 «من این مطلب را اوّلین‌بار از استاد بزرگوار خودمان مرحوم آیت‌الل‍ه حجّت شنیدم؛ می‌گفت: مجتهد آن کسی نیست که علم اصول و علم فقه و علم رجال را بلد باشد، ادیب باشد و ادبیّات را بداند، تفسیر وارد باشد، علم حدیث بداند. ممکن است کسی همهٔ این‌ها را بداند، خیلی هم خوب بداند، ولی واقعاً مجتهد نباشد.

🔸 اجتهاد یعنی قدرت ردّ فروع بر اصول. مجتهد آن کسی است که کلّیاتی که آموخته است، وقتی که مسأله‌ای بر او عرضه می‌شود که تا حالا عرضه نداشته‌اند، قدرت این را دارد که [دریابد] این مسألهٔ جدید را باید تحت کدام ضابطهٔ کلّی دربیاورد. یعنی یک مسأله‌ٔ جدید که تاکنون برایش مطرح نبوده وقتی برایش مطرح بشود، با یک نیروی تجزیه و تحلیل و قدرت تطبیق کلّی بر جزئی، بتواند کلّیات را به شکل صحیحی – به اصطلاح امروز – روی فروع و جزئیّات پیاده کند.

🔹 ممکن است کسی سرمایهٔ معلومات‌اش کم باشد، ولی قدرت پیاده‌کردن‌اش قوی. و ممکن است کسی معلومات‌اش زیاد باشد، قدرت پیاده‌کردن‌اش ضعیف.

🔸 در طب هم عین این مطلب هست. یک نفر ممکن است که طب زیاد آموخته، خیلی درس طب خوانده، خیلی هم استاد دیده، فرمول هم زیاد بلد است، امّا آن‌جا که با یک بیمار مواجه می‌شود و می‌خواهد معلومات‌اش را روی او پیاده کند و تطبیق بدهد، عاجز و ناتوان است، زیاد اشتباه می‌کند. دیگری معلومات‌اش کم‌تر از این است، ولی آن‌جا که یک مریض می‌آید، قدرت‌اش بر این‌که آن معلومات را روی او پیاده کند بیشتر است.

🔹 پس دو مسأله‌ است در انسان: یکی قدرت تجزیه و تحلیل، که من عجالتاً اسم‌اش را قدرت تعقّل می‌گذارم، یا به تبع حدیث، “عقل مطبوع” می‌گوییم، [و دیگر سواد و معلومات] که آن را “عقل مسموع” می‌گوییم».

📚 (استاد مرتضی مطهّری؛ گریز از ایمان و گریز از عمل؛

«مرحوم آقای حجّت یک وقت حرف خیلی خوبی در باب اجتهاد زد. گفت: اجتهاد واقعی این است که وقتی یک مسأله‌ٔ جدید که انسان هیچ سابقهٔ ذهنی ندارد و در هیچ کتابی طرح نشده به او عرضه شد، فوراً بتواند اصول را به طور صحیح تطبیق کند و استنتاج نماید. و الّا انسان مسائل را از جواهر یاد گرفته باشد، مقدّمه و نتیجه (صغری‌ و کبری‌ و نتیجه) همه را گفته‌اند؛ او فقط یاد می‌گیرد [و می‌گوید] من فهمیدم صاحب جواهر چنین می‌گوید؛ بله، من هم نظر او را انتخاب کردم. این اجتهاد نیست، همین کاری که اکثر می‌کنند. اجتهاد، ابتکار است و این‌که انسان خودش ردّ فرع بر اصل بکند».

📚 (همو؛ تعلیم و تربیت در اسلام، ص۲۰ – ۲۱)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا