آشیخ ابوالقاسم:
حدود سال 54 که در مدرسه فاروج درس میخواندم. آقاجان به فاروج آمدند. بعد از اقامه نماز جماعت عشاء در مدرس مدرسه برای طلبهها صحبت کردند.
اجمال مطلب راجع به مقامات ائمه علیهم السلام بود، با همان بیان همیشگی که:
اگر فرزندی از هر جهت شایسته باشد میشود زبان بابا، همه کاره بابا.
در آخر صحبت هم اشاره به حضرت علی اکبر علیه السلام کردند که امام حسین علیه السلام درباره ایشان فرمود لقد برز الیهم غلام…
خودشان به شدت منقلب شدند و دیگر نتوانستند ادامه دهند.
جمعیت هم که علاوه بر طلبهها چند نفر دیگر هم آمده بودند، همه منقلب شدند این حال مجلس مدتی طول کشید.
کمکم طلبهها متفرق شدند.
بعد از مدتی دوری در مدرسه زدم، دیدم هنوز عدهای از طلبهها مشغول گریه هستند (پنجرههای حجرات رو به صحن مدرسه بود و پردهای هم نداشت).
حاج آقا متوجه این بودند و به بعضی فرمودند:
به اینها کار نداشته باشید، انقلاب حال اینها تا مدتی ادامه دارد بعد خودشان آرام شوند.
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی