نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى!

وَ قَالَ ع نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى بِهَا يَلْحَقُ التَّالِي وَ إِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِي.  نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 488

إِلَيْنَا يَرْجِعُ الْغَالِي وَ بِنَا يَلْحَقُ الْمُقَصِّرُ

نمرقة به متکا گفته می‌شود، یا به عبارت دیگر به مسند گفته می‌شود که در مجالس در صدر جایی برای شخص بزرگ منحصرا در نظر می‌گیرند.

اگر شخص بی ادبی از حد مسند بالاتر نشست، باید برگردد و سر جای خودش بنشیند، إِلَيْنَا يَرْجِعُ الْغَالِي و اگر کسی از مسند دور تر نشست باید نزدیک مسند بیاید وَ بِنَا يَلْحَقُ الْمُقَصِّرُ.

در زمانی که حضرت امیر سلام الله علیه با خوارج می‌جنگیدند، عده‌ای نیز عقیده به الوهیت حضرتش داشتند، یعنی عده‌ای غالی بودند و عده‌ای تالی و در این بین عده‌ای نیز معتدل و متوسط بودند، مانند مقداد و مالک اشتر و… رضوان الله علیهم اجمعین.

یکی از گرفتاری‌های بزرگ ائمه علیهم سلام الله این بود که خلفاء تبلیغ کرده بودند که علم غیب منحصر به خداست و از طرفی می‌دانستند که ائمه سلام الله علیهم دارای مقاماتی بلند مرتبه از طرف خدا هستند، لذا مترصد بودند که از زبان یکی از معصومین یا یکی از شیعیان و دوستانشان این مطلب را که امام سلام الله علیه علم غیب دارد، بشنوند، آن گاه به طور رسمی امام یا آن شخص را محاکمه و اعدام کنند.

با توجه به این تبلیغ، ائمه سلام الله علیهم خودشان را به بعضی از خواص و خوبان از شیعیان معرفی می‌فرمودند.

و لکن در مجالس عمومی مطالبشان دائر مدار فکر افراد بود، و چون همه رقم در مجالشان می‌آمدند، لذا گاهی امام سلام الله علیه روی مصالحی به گونه ای دیگر سخن می گفتند.

مگر راجع به آقا سید الشهداء سلام الله علیه چنین نکردند و عالمشان فتوا نداد که حضرت خروج بر امام وقت کرده است؟! مگر نگفتند که قتل بسیف جده؟!

مردم هم اکثرا احمق هستند، گول می‌خورند، آدم عاقل خیلی کم است که اگر بگویند این آقا را بکش گوش نکند، اگر چه خودش کشته شود.

البته شیعیان نسبت به ائمه سلام الله علیهم مانند برگ درخت هستند هر جا درخت را نقل دهند برگها همراهش می‌باشد.

«روزنه‌ای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا