علامه جعفری بعد از درس آيت الله ميرزا مهدي آشتياني، درباره «بسيط الحقيقة» از ايشان پرسيد:
اگر واقعاً در عالم يك وجود است، يعني «ليس في الدّار وجودٌ إلا هو» و بقية موجودات، تحيّثات و تشخّصات اوست، جنابعالي إرسال رسل، مسئوليت و حتي تكليف عشق را چگونه حل ميكنيد؟
اگر من جزئي يا موجي از كمال مطلقهستم، پس عاشق چه كسي ميشوم؟!
و استاد آشتياني انصاف داد و گفت: اينها ذوقياتي است كه بزرگان ما فرمودهاند. اعتقادات قلبي اين بزرگان اين نبوده است. صدرالمتألهين همواره با وضو بوده و پاي پياده به مكه رفته و تعبد بسيار داشته است.
📚 آفاق مرزباني، ص 28