هركه علم نداشت هیچ چیز ندارد، لذا علم گوهر گرانبهاست، قیمتى است، خدا به هر كسى نمىدهد، لا یمسه إلا المطهرون، علوم قرآن، معارف قرآن بر قلب میته نوشته نمىشود تكویناً، همان طورى كه كتابت قرآن در جلد میته تشریعا حرام است، بر پوست میته مىتوانى قرآن را بنوسى؟! با مركب نجس مىشود بنویسى با كاغذ نجس؟! علم قرآن، معارف قرآن، آن علمى كه انسان را وادار بر عمل مىكند، آن علم لا یمسه إلا المطهرون، شاید تأویل این آیه باشد.
عرض كردم ما تفسیر و تأویل نمىكنیم احتمال مىدهیم، نباشد هم مطلب درست است، حالا این آیه معنایش این نباشد مطلب صحیح است.
معارف قرآن، علم قرآن، آن علمى كه انسان را واقعا به عمل وا بدارد، و انسان را به یك كمالى برساند، انسان را به مقام عبودیت و بندگى خدا برساند، خدا پرست بشود انسان، نه هوا پرست كه هر چه میلش بود همان كار را بكند، نه، آن علم لا یمسه إلا المطهرون، قلبى كه تزكیه نشده باشد، پاك نباشد، آلودگى داشته باشد، او تكوینا محروم از معارف قرآن است.
گوهر گرانبها را هیچ عاقلى به مزبله القا نمىكند. واقع مطلب این طور است، شخص عاقل گوهرگرانبهایى را كه ارزش دارد نمىرود به مزبله بیندازد، این را به یك جاى تمیز و پاك و توى صندوقى… علم از همه چیز بالاتر است، ارزش علم، اینها بحث دارد، باید صحبت بشود، اجمالش گوهر گرانبها، واقع مطلب این طورى است.
آن شب عرض كردم قرآن است، كلام الله مجید است، این از قبیل خبرهاى عادى نیست كه بگوییم یحتمل الصدق و الكذب، به طور قطع صریحا خدا خبر مىدهد كه ذلك الكتاب لا ریب فیه هدی للمتّقین، خبر قطعى است كه هدایت قرآن مخصوص به متقین است، آن هدایت خاصه، این خبر قطعى است! روزنامه كه نیست كه آدم بگوید شاید راست باشد!
“از مجموعه بیانات عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی”