اشعار

ای ربّ جهان، منتظرند خلق به نورش!

سروده حاج شیخ عبدالرحمن محمدی

آمد به جهان پادشه عالم امکان / در نیمهٔ شعبان
محکم شد از او شرع نبی، مذهب [و] ایمان / در نیمهٔ شعبان

آن وارث پیغمبر و زهرا و ائمّه / آن حامی اُمّه
آن ← ادامه

با خبر هستم من از احوالتان!

زبان حال امام زمان عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف خطاب به شیعیان

ای که می‌خوانید مرا در هر زمان
با ندای “سیدی صاحب زمان”

با خبر هستم من از احوالتان
شاهدم بر ظاهر و پنهانتان

صاحبُ الأمرِ همه عالَم منم
صاحبِ مال و منال ← ادامه

ای تمام قبله های هستی ام

پرچمی  ازنصر ، آمد دربهار

لشگر  والعصر  ، آمد دربهار

مائده در سینه ی بلبل به جوش

آل عمران برده ازدل عقل وهوش

ای تمام قبله های هستی ام

سجده ی پیمانه ی سرمستی ام

ای جهادِ  عشق های  نینوا← ادامه

جز شیشه‌ی دل که شود بهتر

ای باد صبا، به پیام کسی چو به شهر خطاکاران برسی
بگذر ز محله‌ی مهجوران وز نفس و هوی ز خدا دوران
وانگاه بگو به بهایی زار کای نامه سیاه و خطا کردار
کای عمر تباه گنه پیشه! تا چند
ادامه

مثنوی عاشورایی!

نصر آمد گفت: ای سلطان عشق!
عشق‌ها چون جسم و تو چون جان عشق

حتم نبود این شهادت مر تو را
حکم فرما بازگردد ماجرا

هست در حکمت زمین و آسمان
گشته منقادت شها کون و مکان

حکم فرما تا ← ادامه

آفتابی چون علی در سایهٔ پیغمبر است!

سایه پیغمبر ندارد هیچ می دانی چرا
آفتابی چون علی در سایهٔ پیغمبر است

——–

ای درّ ولایتِ تو را کعبه صدف
معراجِ تو دوشِ فخرِ عالم، زشرف

از مولِدِ تو قبلهٔ عالم کعبه است
وزمرقَدِ تو قبلهٔ کعبه است ← ادامه

ای شاه ماهرویان، وی قبله نکویان!

امروز خانه دل نور و ضیا ندارد
جایی که دوست نَبْوَد، آنجا صفا ندارد

شهری است پر ز آشوب، کاشانه لگدکوب
آن دل که از تغافل، شوق لقا ندارد

دزدان به کشور دل، هر جا گرفته منزل
وان میر صدر ← ادامه

 مَدحِ أمیرِ المؤمنین علیّ {علیهِ السّلام}!

لَو أنَّ شَخْصاً أتَیٰ في مَمْسَکِ العَمَلِ
بِوِردِ کُلِّ نَبِيٍّ مُرسَلٍ وَ وَلي

وَ عاشَ في الدَّهرِ آلافاً مُؤَلَّفَةً
خِلْواً مِنَ الذَّنْبِ مَعصوماً مِنَ الزَّلَلِ

وَ طارَ في الجَوِّ لایَأوي علیٰ طَلَلٍ
وَ جاوَزَ البَحرَ لایَخْشیٰ مِنَ البَلَلِ

ماکانَ یومَ ← ادامه

زانکه مسِ وجود را، فضّۀ او طلا کند!

ناطقۀ مرا مگر، روحِ قُدُس کند مَدد
تا که ثنای حضرتِ، سیّدةِ نساء کند

فیضِ نخست و خاتمه، نورِ جمالِ فاطمه
چشمِ دل اَر نظاره در، مبدأ و مُنتها کند

مَطلع نورِ ایزدی، مَبدأ فیضِ سرمَدی
جلوۀ او حکایت از، ← ادامه

 نفرین بر آنكه شعله در این آشیانه كرد!

نقلِ زَمَخشَری‌‌ست كه روزی ابولهب
یک سنگریزه جانبِ احمد، روانه كرد

ریگی به طول‌وعرضِ نخود در كَفَش گرفت
از روی كین، نبیّ خدا را نشانه كرد

“تَبَّت یَدَا أبي‌لَهَب” از آسمان رسید
فوراً لهیبِ خشمِ الهی زبانه كرد

فرمود: هر ← ادامه

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا