ای زجودت کوه ومعدن اندکی!
پیری آمد سویِ یثرب زرد روی
هر طرف آسیمه سر در جستجوی
سائلی گفتش که پیرا کار چیست
گفت: هیچم با لئیمان کار نیست
کیست آن کاندر کرم سرکرده است
گویِ سبقت از کریمان برده است
متّفق گفتند از صد ← ادامه
پیری آمد سویِ یثرب زرد روی
هر طرف آسیمه سر در جستجوی
سائلی گفتش که پیرا کار چیست
گفت: هیچم با لئیمان کار نیست
کیست آن کاندر کرم سرکرده است
گویِ سبقت از کریمان برده است
متّفق گفتند از صد ← ادامه
قصیدهٔ شیرین میرزا اشتهای اصفهانی در مدح پیامبر اسلام (ص)
هر که شود کاسهلیسِ آل محمّد
برخورَد از سفرهٔ نوال محمّد
نخلهٔ طوبی به حسرت است که گردد
دیرکی از خیمهٔ جلال محمّد
بیضهٔ اسلام را خدا ز ازل داد← ادامه
چه نسبت است با هما بهائم و وحوش را
به بیخرد نکن قرین خدای عقل و هوش را
به دُردنوشِ خودفروش پیر مِیفروش را
اگر موحّدی بشو ز لوح دل نقوش را
که ملک دل نمیسزد مگر به رازدار من.← ادامه
ما که لب تشنه دیدار توایم
ما که نادیده خریدار توایم
نه خریدار ، گرفتار توایم
نه گرفتار ، که بیمار توایم
ای فروزنده تر از ماه بیا
یوسف فاطمه از چاه درآ
خون مظلوم تو را میخواند
اشک معصوم ← ادامه
چون ز نو بردم جوابی گردش گردون پیر
مشک من کافور گشت وارغوانم شد زریر
آه من سرد است چون باد خزان نبود عجب
چون بهار عمر ما را درستد ایام پیر
ماه و مهر و تیر با من سخت ← ادامه
ای شه از فیض وجودت همه داریم حیات
ورنه مانند حبابایم و نداریم ثبات
فیض تو گر نرسد جمله فنائیم و عدم
چه بسیط و چه مرکّب، چه جماد و چه نبات
گرچه خورشید گهی سیر کند زیر سحاب
لیک ← ادامه
خدایا به آن شمع جمع نبوت
که روشن به نور وی است این مشاعل
به شاهی که او در نماز ایستاده
تصدق نموده است خاتم به سائل
به نور دل پاک زهرای ازهر
که در عصمت اوست آیات نازل
به
ای نفس دمی مطیع فرمان نشدی
وز کرده ی خویشتن پشیمان نشدی
صوفی و فقیه و زاهد و دانشمند
این جمله شدی ولی مسلمان نشدی
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره این ماه مبارک
از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت
ماه رمضان حافظ این گله بد از گرگ
فریاد که ← ادامه
مردم دیده به هر سو نگرانند هنوز
چشم در راه تو صاحب نظرانند هنوز
لاله ها، شعله کش از سینه داغند به دشت
در غمت، همدم آتش جگرانند هنوز
از سراپرده غیبت، خبری باز فرست
که خبر یافتگان، بی خبرانند ← ادامه
سروده حاج شیخ عبدالرحمن محمدی
آمد به جهان پادشه عالم امکان / در نیمهٔ شعبان
محکم شد از او شرع نبی، مذهب [و] ایمان / در نیمهٔ شعبان
آن وارث پیغمبر و زهرا و ائمّه / آن حامی اُمّه
آن ← ادامه
یم فاطمی، دُر سرمدی،گل احمدی، مه هاشمی
ز سرادقات محمدی طلعت ظهور جلالتی
به سما قمر، به نبی ثمر، به فاطمه دُر، به علی گهر
به حسن جگر، به حسین پسر، چه نجابتی، چه اصالتی
به ملک مطاع، به خدا ← ادامه