اشعار

خدایا به آن شمع جمع نبوت!

خدایا به آن شمع جمع نبوت

که روشن به نور وی است این مشاعل

به شاهی که او در نماز ایستاده

تصدق نموده است خاتم به سائل

به نور دل پاک زهرای ازهر

که در عصمت اوست آیات نازل

به

ادامه

ای نفس دمی مطیع فرمان نشدی!

ای نفس دمی مطیع فرمان نشدی

وز کرده ی خویشتن پشیمان نشدی

صوفی و فقیه و زاهد و دانشمند

این جمله شدی ولی مسلمان نشدی

کشکول شیخ بهایی ج1 ص 90

افسوس که ایام شریف رمضان رفت!

افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره این ماه مبارک
از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت

ماه رمضان حافظ این گله بد از گرگ
فریاد که ← ادامه

 از سراپرده غیبت، خبری باز فرست!

مردم دیده به هر سو نگرانند هنوز

چشم در راه تو صاحب نظرانند هنوز

 لاله ها، شعله کش از سینه داغند به دشت

 در غمت، همدم آتش جگرانند هنوز

 از سراپرده غیبت، خبری باز فرست

 که خبر یافتگان، بی خبرانند ادامه

ای ربّ جهان، منتظرند خلق به نورش!

سروده حاج شیخ عبدالرحمن محمدی

آمد به جهان پادشه عالم امکان / در نیمهٔ شعبان
محکم شد از او شرع نبی، مذهب [و] ایمان / در نیمهٔ شعبان

آن وارث پیغمبر و زهرا و ائمّه / آن حامی اُمّه
آن ← ادامه

با خبر هستم من از احوالتان!

زبان حال امام زمان عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف خطاب به شیعیان

ای که می‌خوانید مرا در هر زمان
با ندای “سیدی صاحب زمان”

با خبر هستم من از احوالتان
شاهدم بر ظاهر و پنهانتان

صاحبُ الأمرِ همه عالَم منم
صاحبِ مال و منال ← ادامه

ای تمام قبله های هستی ام

پرچمی  ازنصر ، آمد دربهار

لشگر  والعصر  ، آمد دربهار

مائده در سینه ی بلبل به جوش

آل عمران برده ازدل عقل وهوش

ای تمام قبله های هستی ام

سجده ی پیمانه ی سرمستی ام

ای جهادِ  عشق های  نینوا← ادامه

جز شیشه‌ی دل که شود بهتر

ای باد صبا، به پیام کسی چو به شهر خطاکاران برسی
بگذر ز محله‌ی مهجوران وز نفس و هوی ز خدا دوران
وانگاه بگو به بهایی زار کای نامه سیاه و خطا کردار
کای عمر تباه گنه پیشه! تا چند
ادامه

مثنوی عاشورایی!

نصر آمد گفت: ای سلطان عشق!
عشق‌ها چون جسم و تو چون جان عشق

حتم نبود این شهادت مر تو را
حکم فرما بازگردد ماجرا

هست در حکمت زمین و آسمان
گشته منقادت شها کون و مکان

حکم فرما تا ← ادامه

آفتابی چون علی در سایهٔ پیغمبر است!

سایه پیغمبر ندارد هیچ می دانی چرا
آفتابی چون علی در سایهٔ پیغمبر است

——–

ای درّ ولایتِ تو را کعبه صدف
معراجِ تو دوشِ فخرِ عالم، زشرف

از مولِدِ تو قبلهٔ عالم کعبه است
وزمرقَدِ تو قبلهٔ کعبه است ← ادامه

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله
پیمایش به بالا