1- عمّار بن حيّان گوید: به وجود نازنین امام صادق صلوات اللّه علیه از نیکی نمودن پسرم اسماعیل نسبت به خودم خبر دادم؛
حضرت فرمودند: من نیز او را دوست داشتم، ولی (با این مطلبی که گفتی،) علاقهام به او بیشتر شد؛
2- روزی خواهر رضاعى رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نزد ایشان آمد (خواهر و برادر رضاعی، فرزندان حلیمه سعدیه رحمة اللّه علیها بودند)؛ وقتی حضرت او را ديدند، شادمان گشتند و زیرانداز خود را برایش پهن کرده و او را روی آن نشاندند؛ سپس با او به سخن پرداختند در حالی که به چهرهاش تبسّم مینمودند، تا این که آن مخدّره برخاست و رفت؛ سپس برادر آن بانو آمد، امّا حضرت با او همانند خواهرشان رفتار نکردند!
به ایشان عرض شد: ای رسول خدا! با آن خواهر طوری رفتار کردید كه با برادرش نداشتید! با این که او مرد بود؟!
حضرت فرمودند: (رفتار بهتر من با خواهرم) به خاطر این بود که آن خواهر بیشتر از برادرش به پدر و مادرشان خدمت و احسان میکرد.
📚منابع:
کافی ج۲ ص۱۶۱
وسائلالشّیعه ج۲۱ ص۴۸۸