برکت زیارت امام رضا علیه السلام از زبان یک ناصبی!

مرحوم شیخ صدوق می فرماید: ابونصر احمد بن حسینه ضبى _كه من كسى را از او ناصبى‌تر نديده بودم و از شدت دشمنی‌اش با اهل‌بيت در صلوات می‌گفت: «اللّهمّ صلّ على محمّد» و بر آل آن حضرت صلوات نمى‌فرستاد_ گويد:

شنيدم ابوبكر حمامى فراء كه از محدّثين آن سرزمين است در «سكّة الحرب» -که نام محلّى است در نيشابور- می‌گفت:
از بعض مردم نزد من مالى به وديعه بود، و من آن را در زمين پنهان كردم، و بعد موضع آن را فراموش كردم و متحيّر شدم چه كنم، و صاحب آن وديعه مرا به‌بردن مال متّهم ساخت.
با كمال اندوه و غم از منزل بيرون آمدم و حيران ماندم كه چه بايد كرد.

در آن حال جماعتى ديدم كه به‌سوى مزار على بن موسى الرضا عليه‌السّلام می‌روند و قصد زيارت آن حضرت را دارند و من با ايشان رهسپار شدم و به‌مشهد آمده زيارت كردم و دعا كردم كه خداوند عزّوجلّ محلّ وديعه مزبور را به‌من ياد آورَد.

در آنجا شبى در خواب ديدم مثل اين كه كسى آمد و به‌ من گفت:
وديعه را در فلان موضع دفن كردى؛ من به‌صاحب وديعه مراجعه كرده و گفتم: مال تو در فلان مكان است.
و آنجا كه در خواب به‌ من گفته بودند به‌ او نشان دادم در حالى كه خود چندان به‌خوابم عقيده نداشتم.
وى بدان‌جا رفت و زمين را حفر كرده و مال وديعه را با همان مُهرى كه خود بر آن زده بود يافت، و از آن پس ماجرا را در مجالس نقل می‌كرد و مردم را به‌زيارت آن قبر كه بر ساكنش درود و سلام باد تشويق می‌نمود.

عيون أخبار الرضا عليه‌السّلام، ج٢، ص٢٧٩

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا