◼️ #رؤیای_صادقه_و_گشایش_مالی_حوزه_قم_با_عنایت_امام_زمان_علیه_السلام
آیتالله گلپایگانی (رحمةاللهعلیه) که خود از آغازِ تشکیل حوزه علمیه قم حضور داشتند، در سال ۱۳۹۷ قمری فرمودند:
مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری ابتدا در اراک حوزهای تأسیس کردند، و سپس بهقصد زیارت سفری بهقم نمودند.
در همان سفر بنا شد که در قم بمانند. همان وقت نامهای بهمن فرستادند که هنوز هم موجود است. در آن نامه نوشته بودند:
اگر مایلید بهقم بیایید، نان جوی پیدا میشود و با هم میخوریم».
من در پی آن نامه بهقم آمدم. چندی گذشت و ماه مبارک رمضان فرارسید. وضع مادی روحانیون و حوزه بسیار بد بود، زیرا وجوه شرعیه بهقم نمیآمد.
سیدی از اهل علم برای تبلیغ رفته بود و خانوادهاش دچار تنگدستی شده بودند. شخصی نزد من آمد و خواست که از آقای حاج شیخ عبدالکریم بخواهم که شهریه آن سید را بدهند.
من جریان را به آقای حاج شیخ محمدتقی بافقی، که مقسّم شهریه بود، گفتم. ایشان گفت:
وجه کمی در دست است و اگر بخواهیم تقسیم کنیم، به هر یک از آقایان چیز کمی، مثلاً دو قران میرسد.
روز هفدهم ماه رمضان بود که من در حجرهٔ خود در مدرسه فیضیه خوابیده بودم. در خواب دیدم که با مرحوم آقای حاج میرزا مهدی بروجردی (رضواناللهعلیه) در همان حجره اما مقداری بزرگتر رو به قبله نشستهایم و دو چراغ هم در حجره روشن است.
ناگهان آقای محترمی را دیدم که آمد و رو به ایشان کرد و گفت:
«حاج میرزا مهدی! حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: به شیخ عبدالکریم بگو: مضطرب نباش، که بر اثر گریههای امام زمان، وجوه بهسوی حوزهٔ قم روان شد».
از خواب بیدار شدم. جریان خوابم را برای آقای حاج شیخ عبدالکریم نگفتم، لیکن برای مرحوم آقای حاج میرزا هدایتالله وحید گلپایگانی نقل کردم.
چندی بعد، دوباره بعضی نزد من آمدند که در مورد گفتن شهریهٔ آن سید و رسیدگی به وضع خانوادهاش اقدامی بشود و وضع آنان را به آقای حاج شیخ عبدالکریم برسانم.
من قضیه را با آقای حاج شیخ محمدتقی بافقی مطرح کردم. ایشان گفت:
بیا با هم به حضور آقای حاج شیخ عبدالکریم برویم.
با هم به منزل آقا رفتیم. اتفاقاً وقتی رسیدیم که آقا میخواست از بیرونی به اندرون برود. ما را که دید، فرمود:
کاری داشتید که اینجا آمدید؟
من گفتم: وضع خانوادهٔ فلان آقا که برای تبلیغ رفته، خوب نیست؛ شهریهٔ او را میخواستم که بهخانوادهاش برسانیم.
ایشان رو به آقای بافقی کرد و فرمود: شهریهٔ او را بپردازید.
آنگاه رو به من کرده فرمود:خواب شما هم به ما رسید و از رؤیاهای صادقه است، و وجوهی برای ما رسیده است.
قطرهای از دریا، ج۳، ص۱۳۲