وَ وَرِثَ سُلَیمانُ داوُدَ وَ قالَ یا أَیهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیرِ وَ أُوتینا مِنْ كُلِّ شَیءٍ (النمل:16)
بنده وقتی این آیه را دیدم خوشحال شدم که میشود به این آیه استدلال کرد که از هر چیزی به انبیاء داده شده است، اما بعد از چند آیه دیگر سوره را که خواندم متوجه شدم که همین تعبیر در باره بلقیس نیز شده است:
إِنِّی وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَ أُوتِیتْ مِنْ كُلِّ شَیءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظیم (النمل:23)
و داده شده بلقیس از هر چیزی.
دیدم که نمیشود به آیه اول برای عظمت و مقام علمی انبیاء – که از هر چیزی به آنها داده شده است-استدلال کرد.
اما با توجه به آن روایتی که در ذیل همین آیه أُوتینا مِنْ كُلِّ شَیءٍ در تفسیر صافی آمده، طبق فرمایش حضرت صادق سلام الله علیه «مِنْ» در آیه نیست، و عبارت آیه این است: أُوتینا كُلَّ شَیءٍ. پس باز میشود به آیه استدلال کرد برای همان منظوری که عرض شد.
و بنده امروز جدا این مطلب را یاد گرفتم، و انسان همیشه باید در صراط تعلم باشد.
اگر کسی اشکال کند اگر به آیه أُوتینا مِنْ كُلِّ شَیءٍ، استدلال کنیم، که به انبیاء از هر چیزی داده است، پس مقام ائمه علیهم السلام چطور میشود؟
جواب این است که این آیه عام است، به روایت و آیات دیگری تخصیص خورده، ما من عام الا و قد خص، هیچ عامی نیست مگر این که تخصیص خورده باشد.
البته در برخی از موارد عام بدون تخصیص است مثل این جمله شریفه:
إِنَّ اللَّهَ عَلی كُلِّ شَیءٍ قَدیر،که عام است و مخصصی ندارد.
اگر اشکال شود به این که خداوند قدرت بر ساختن شریکی برای خود ندارد، پس این عام تخصیص خورد.
جواب این است که إِنَّ اللَّهَ عَلی كُلِّ شَیءٍ ممکنٍ قَدیر، خدا به هر چیزی که قابلیت برای خلق شدن داشته باشد، قدرت دارد و چیزی که محال است قدرت به او تعلق بگیرد، دلیل نبودن قدرت نیست، بلکه قابلیت تعلق قدرت نیست.
اشکال نشود به این که پس قدرت خدا محدود شد.
چون گفتیم عدم قابلیت، دلیل بر محدودیت قدرت نیست.
مثلا کره زمین با همین بزرگیش، قابلیت ندارد که در تخم مرغی با همین کوچکیش، قرار گیرد.
اما خداوند قدرت دارد که کره زمین را به قدری کوچک کند تا در تخم مرغ جا بگیرد و یا تخم مرغ را به قدری بزرگ کند تا کره زمین در او جا شود.