مواعظی هم كه ایشان داشتند به صورت یك لطیفه ای بیان می کردند.
وقتی می خواستند به كسی تذكر بدهند آنها هم در یك قالبهایی لطیف و كم نظیر بود.
از باب مثل گاهی می شد كه در یك موردی می خواستند توجه بدهند كه یك كمی بیشتر فكر بشود، تامل بیشتر در مورد دخول و خروج این مطلب بشود، این طور نباشد كه حساب و كتاب درستی انسان نكند می فرمودند:
مثل این كه “صرفیین چنین كردند ماهم نیز چنین می كنیم” دارد می شود این مطلب.
خوب این یك جمله معمولی است ولی از یك لطافت بالایی برخوردار است كه كسی كه یك مقداری زمینه داشت می گیرد كه باید در كارهایش حساب و كتاب داشته باشد و از قبیل صرفیین چنین كردند ماهم نیز چنین می كنیم نباشد!