عنایت امام رضا به جلودی بدبخت!

هارون_الرشید به یکی از فرماندهان سخت گیر خود به نام عیسی جلودی فرمان داد که خانه های آل علی را غارت نماید و برای زنان آنها جز یک لباس باقی نگذارد!!
جلودی وارد مدینه شد و با لشکر خود به خانۀ امام رضا (علیه السلام) هجوم برد.

امام رضا (علیه السلام) همه زنان خانه را در اتاقی جمع کرد و خود جلوی آن ایستاد.
جلودی گفت: باید وارد این اتاق شوم و لباس‌های زنان را غارت نمایم.
امام (علیه السلام) فرمود:
“من خود لباس های آنها را می‌گیرم و به تو تحویل می‌دهم”.
جلودی قبول نکرد ولی امام مقاومت کرد.
سرانجام “جلودی” تسلیم پیشنهاد امام رضا (علیه‌السلام) شد.

امام رضا (علیه السلام) وارد اتاق شد و لباس‌های اضافی زنان و حتی گوشواره‌ها و زیورآلات و آنچه در خانه بود، همه را به جلودی تحویل داد.

چند سال بعد، پس از اینکه امام رضا (علیه.السلام) مجبور به پذیرش ولیعهدی مأمون عباسی شد، عده‌ای از افسران و فرمانده‌ها، شورش کردند و مورد غضب مأمون قرار گرفتند.
مأمون همه آنها را دستگیر کرد و قرار شد جلوی مأمون محاکمه شوند.
یکی از آنها “جلودی” بود.
همین که “جلودی” برابر مأمون حاضر شد امام رضا (علیه‌السلام) به صورت محرمانه به مأمون فرمود:
“این شخص را به‌خاطر من ببخش و اعدامش نکن !”

مأمون با تعجب گفت: “این همان کسی است که در مدینه به بانوان خاندان رسالت جسارت کرد و هرچه داشتند غارت نمود! چرا برای او شفاعت می‌کنید!؟”
امام رضا (علیه‌السلام) فرمود:
“به هر حال او را عفو کن”.

“جلودی” گمان کرد که امام رضا (علیه‌السلام) در گفتگوی محرمانه اش با مأمون اصرار می‌کند که او را اعدام کنند به‌همین جهت رو به‌مأمون کرد و گفت:
“ای امیرمؤمنان! شما را به خدا و به‌ خدمتی که به‌پدرتان هارون الرشید کرده‌ام سوگند می‌دهم سخن علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) را در مورد من نپذیرید!!!”

مأمون گفت: “به‌خدا سوگند سخن او را دربارۀ تو نمی‌پذیرم.
ولی بدان که علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) به من گفت که تو را ببخشم و من هم طبق خواستۀ خودت حرف او را نمی پذیرم! جلاد! گردنش را بزن! ”
بحارالأنوار، ج۴۹، ص۱۶۶ – عیون أخبار الرضا عليه‌السلام، ج۲ ص۳۶۸

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا