روزی حاج ملاصادق (حاج ملا محمدصادق قمی) به تهران رفت و در مجلس فرهاد میرزا شرکت کرد.
معروف است که فرهاد میرزا اعلام کرده بود که هرکس از گفتار و نوشتار من، خطا و اشتباه بگیرد، من به او یک لیره طلا خواهم داد.
در این حال فرهاد میرزا چیزی را نوشت و به خادمش داد و به او گفت:
«این را نزد حاج ملا علی کنی ببر و بگو : آقا آن را به خاتم خود ممهور کند».
حاج ملاصادق فرمود : حضرت والا، لطفا یک لیره طلا مرحمت بفرمایید؛ چون «ممهور» غلط است و صحیح آن «مهر» است. مهر کلمه فارسی است و بر وزن اسم مفعول عربی در نمیآید.
فرهاد میرزا گفت: شما صحیح میفرمایید. من چند روزی است ناخوشم و متوجه گفتار خود نبودم. الآن هم که میآمدم خاک شیر خوردم.
حاج ملاصادق فرمود: لطفا یک لیره دیگر مرحمت بفرمایید؛ چون «خاک شیر» غلط و «خاکشی» _یعنی آمیخته با خاک_ صحیح است.
فرهاد میرزا گفت: شما درست میفرمایید. آقا من از این که تاکنون شما را ندیده و از علم و فضل شما آگاه نبودهام ، احساس غَبْن _به سکون باء_ میکنم .
حاج ملاصادق فرمود : آقا! لطفا یک لیره دیگر مرحمت بفرمایید؛ چون غبن به سکون باء مختص به معاملات است ، اما در ضرر علمی ، باید غَبَن _به فتح باء_ گفته شود.
فرهاد میرزا گفت : آقا! مثل این که شما تا لیرههای ما را تمام نکنید ، دست از سر ما بر نمیدارید .
(جرعهای از دریا، ج۴، ص۴۲۴)