قیلوله خوردنی!

طلبه‌ای هم از هم محلیهای ما در مدرسه دو درب نامه‌ای برای روستا نوشته بود و چیزهایی خواسته بود از جمله نوشته بود:

قدری هم قیلوله بفرستید،

پدر ایشان لوازم را فرستاده بود و سفارش کرده که فقط قیلوله را نفهمیدیم چیست؟

آن طلبه به من گفت چقدر این دهاتیها بی سوادند که معنای قیلوله را نفهمیده‌اند تااین که آن را برای من بفرستند.

به او گفتم من هم معنای قیلوله خوردنی را نفهمیدم.

گفت در کتاب سفرنامه ناصر الدین شاه نوشته است:

به منزلی اطراق نمودیم و دستود دادیم گوسفندی ذبح و پس از آن که قیلوله نمودیم آن را خوردیم.

(قیلوله یعنی خواب قبل از ظهر که او خیال کرده بود قیلوله یعنی قرمه)

روزنه‌ای به عبودیت فقیهانه” خاطراتی از عالم ربانی، مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا