بسیاری پیش می آمد که مشکلاتی که در ذهن انسان بود، نگفته ایشان مطرح می کردند. این جور قضایا تصادفی نبود و مکرر در مکرر اتفاق می افتاد.
به قدری این مسأله تکرار می شد که یک مرتبه به شوخی گفتم که آیا این کرامت شماست یا کرامت بنده، یا هر دو، یا تقدیر الهی؟
ایشان با تبسم خاصی فرمود :
“اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل”(الكافي ج1، ص: 218 )
خداست دیگر لطف می کند این مسایل پیش می آید.
موارد متعدد و بسیار از این قبیل بود که بعضی از آنها را نقل کردنش اشکال ندارد.