خداوند تبارك و تعالى علم و قدرت را بر انوار مطهرهى مقدسهى چهارده معصوم -كه مقامشان برتر از همهى موجودات، از همهى انبیاء است- تحمیل فرموده است ، اینها حامل آن علمند و آن قدرت؛ یعنى آن علمى كه احاطه به همهى عوالم دارد، كه همه را روشن كرده است، این حامل آن علم است، قدرت هم همین طور است.
البته انبیاء دیگر، ملائكه مقربین، بشر هر كدام به حسب مراتب و درجات یك مقدارى از قدرت و علم دارند.
آن وقت از جنبهى غیبى مقام ولایت كه جنبهى غیب این انوار مقدسه هست همه چیز را مىبینند، مىدانند. چون همه چیز برای آنها روشن است، الآن همین جا كه نشسته عالم غیب را مشاهده مىكند.
از جنبهى شهودى جنبهى بشرى باید پا به پاى مردم راه برود، سؤال كند آقا فلان قضیه چطور شد، فلان قضیه چطور شد؟ إعمال قدرت نكند، از جنبه بشرى مریض هم مىشود، محتاج به دارو هم هست، اگر زهر به او داده بشود اثر مىگذارد.
اما آن جنبهى غیب، مقام ولایت چیز دیگرى است، از جنبهى بشرى این مأمور است به همین ظاهر، چیزى را اگر به چشم مباركش دید وظیفه دارد، اگر ندید ندارد، امام مثلا فرض كنید اگر غسل بخواهد بفرماید اگر یك نقطهاى در پشت مباركش به چشم سر اگر دید مىشوید، اگر ندید خیر، او به جنبهى غیب و ولایت مكلف نیست، كه یكى از غلامان به حضرت غسل مىداد مثل این كه عرض كرد یك نقطهاى… حضرت فرمود شما مكلف نبودى، وظیفه نداشتى بگویى.
اگر به چشم ظاهر پیغمبر اكرم دید دارد سنگ مىآید باید سر مباركش را برگرداند، اگر به چشم ظاهر ندید، نه خیر، باید سنگك بیاید بخورد، این منافات ندارد كه از جنبهى غیب، مقام ولایت، علم داشته باشد.
مقام غیب انوار مقدسه با مقام شهودشان فرق دارد، آن تكالیفى كه مكلفند كه اینها از طرف خدا مأمورند از همین جنبهى بشرى است، این خودش یك مطلبى است اگر در اطرافش درست بحث بشود و روشن بشود ینفتح منه الف باب، كه خیلى از چیزها آسان مىشود.
كه امام مجتبى سلام الله علیه مثلا مىدانست این زهر در كوزه است یا نمىدانست؟ اینها حل مىشود، هیچ اشكالى ندارد ممكن است كه از جنبهى غیب، مقام ولایت اطلاع داشته باشد، از جنبهى بشرى چون به چشمش ندیده است زهر ریختند اینجا، مكلف نیست، باید تسلیم باشد.
احتمال هم دارد روى یك مصلحتى، چون آن علم هم مالكش خداست هو أملك، با این كه تحمیل فرموده آن علم را، باز خودش أملك است، ممكن هم هست گاهى روى مصلحتى خدا بگیرد علم را، این هم احتمال دارد.
“از مجموعه بیانات عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی”