نیت فعل قلب است، فعل قلب، حتی از عمل خارج نیز مهمتر است.
نیة المؤمن خیر من عمله، نیة الکافر شر من عمله، مثلا روح الان تصمیم گرفت با خدا مخالفت کند، -مثلا کفار تصمیم گرفتند که اگر دستشان به خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله برسد او را قطعه قطعه کنند، لکن نمیتوانند، در عین حال خدا پدرشان را در میآورد.
نیة السوء لا تکتب یعنی چه؟
نیت فعل قلب است، این عمل در عالم روح که ملکوت این عالم است، کتابت شد و بعد میفرماید نیة السوء لا تکتب، چطور؟
عالم روح جور دیگری است، ملکوت این عالم است.
مثال: بنده اگر با انگشت دایرهای روی خاک بکشم، آیا دایره کشیده شد و کتابت شد؟ بله و محسوس نیز میباشد، چون خاک جسم لطیف نیست.
اگر با انگشت در آب دایرهای بکشم، آیا دایره کتاب شد؟ بله و لکن آب قدری لطیفتر از خاک است، دایره کم محسوس شد و فورا محو شد.
و اگر در هوا دایره بکشیم، دایره کتابت شد، لکن چون هوا از آب لطیفتر است محسوس نشد.
روح انسان در عالمی که دارد نیروی خلاقیت به او داده شده است.
مثلا شما یک مار صد سر در ذهن ایجاد میکنی و فعل روح در عالم خودش مخلوق روح است، یعنی فعل روح در عالم خودش کتابت شد.
و اگر خداوند بنا باشد انسانها را به نیتهایشان مؤاخذه کند و نیتها در قیامت ظاهر گردد، فضاحت عجیب اینجاست، چون نیتها خیلی بیشتر از اعمال میباشد.
مثلا فکر عمل منافی عفت، این عمل در همان عالم روح محقق شد و ایجاد گردید و عکس برداری هم شد و همه جهاتش مرتب است، چون آن عالم باطن این عالم است.
پس نیت السوء لاتکتب یعنی چه، با این که فعل روح خلق و کتابت شد؟
دو معنا دارد، یکی این که اگر کسی نیت معصیت و گناه کرد عذاب دنبالش نیست، یعنی کتابتی که عقابآور باشد، نشده است، نه این که کتابت نشد، بلکه شد، لکن این کتابت اثر ندارد.
مثل این که من سیلی به ناحق به شما بزنم، سیلی زده شد، لکن شما عفو کردید، گویا که من نزدهام.
یک معنای دیگر این که کتابت محو شود، نفی حکم به لسان نفی موضوع، یعنی نفی حکم کتابت که عقاب است به زبان نفی اصل کتابت که کتابتی اصلا نشده است، پس به این بیان، دایره که در عالم روح کشیدی محو میشود.
و مانند لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام، یعنی ضرر و ضرر زدن به یکدیگر در اسلام نیست، با این که ضرر و ضرر زدن به یکدیگر بین مسلمانها فراوان است، پس معنا چیست؟
معنا این است حکم ضرر و ضرار برداشته شده، یعنی خدا حکم ضرری و حکم ضراری ندارد، به عبارت دیگر احکام خدا ضرر به حال فرد و جامعه ندارد، بلکه جنبه حق فرد و جامعه به معنی واقعی لحاظ شده است.
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی