ما کز شررِ هجر تو بدتر ز کویریم…
بگذار ببینیم رُخَت را و بمیریم
هر کس به طریقی دل ما را به غم، آلود
از غیر تو و دولت تو از همه سیریم
سر تا به قدم، آینهی فاطمه هستی
ما نیز یتیمیم و فقیریم و اسیریم
گر طفل صغیریم و اگر شیخ کبیریم
ما تکتکمان بر درِ تو طفل صغيريم
بی لطف نگاه تو همه، شرّ تماميم
زیر نظر لطف تو نه، خیر کثیریم
جان بر کفِ رُخسارِ دلآرای تو هستیم
دلباختهی خاک قدمهاى تو هستیم
ما در دو جهان، دل به وصال تو سپردیم
با اذن تو پای طلبت ” جمعه ” شمردیم
توفیق دعا قسمت هر بی سر و پا نیست
ممنون تو هستیم، غم ِ هجر تو خوردیم
گشتیم شکار کَرَم و لطف تو آری…
یک چلّه، سرِ دوش، اگر بار تو بُرديم
با گریهی تو گریهی ما نیز در آمد
تو چشم فِشُردی که همه چشم فشردیم
این جمع ز هجران تو در حال تلظّيست
ای کاش ببینی تو که با شوق تو مُردیم
جان بر کفِ رُخسارِ دلآرای تو هستیم
دلباختهی خاک قدمهاى تو هستیم
در روح و دلِ دلشدگانت اثری کن
یک چله صدایت زدگان را نظری کن
مُردیم از این بیخبری! حضرت مهدی!
بی خودشدگانِ نظرت را خبری کن
یک عُمر اگر جَدّ تو با دشمن خود زیست
یک لحظهی خود را به سرِ ما سپری کن
سرد است هوا ، تشنهی آغوش رحیمت…
هستیم، بیا یوسف زهرا! پدری کن
یک چلّه به شوق تو دعا خوانِ تو بودیم
یک بار ز چشمانِ تر ما گذری کن
جان بر کفِ رُخسارِ دلآرای تو هستیم
دلباختهی خاک قدمهاى تو هستیم
#محمدعلى_نوری
@heydariam_heydari110