[به مناسبت هجدهم صفرالمظفر سالروز وفات علامه میرحامد حسین هندی نیشابوری “قدّس سرّه” صاحب کتاب «عبقات الأنوار»(م1306ق)]
نقل كرده اند كه يك وقت ميرحامد حسين مطّلع مى شود كه در مدينه در كتابخانه يكى از علماى اهل سنّت نسخه منحصر به فرد كتابى كه مورد احتياج ايشان بود، موجود است.
ايشان با اصحاب و مريدهايش به مكّه مى رود و پس از انجام مناسك به آنها مى گويد كه شما مراجعت كنيد؛ من بايد مدّتى اينجا بمانم.
ايشان نزد آن عالم سنّى مى رود و نوكر او مى شود و به او مى گويد كه چون من ناراحتى دارم، براى محفوظ ماندن از شرور لازم است كه در جايى كه قرآن و كتاب قرار دارد، بخوابم. لذا توافق مى كنند كه ايشان در كتابخانه بخوابد.
در تمام آن مدت ميرحامد حسين در نهايت تقيّه رفتار و در حدّ اعلى براى آن عالم سنّى نوكرى مى كرد؛ به گونه اى كه حتى به بچّه آن عالم رسيدگى و او را بغل مى كرد و از اين قبيل كارها كه افراد محترم حاضر به آن نمى شوند.
منتها وقتى ايشان شبها براى استراحت به كتابخانه مى رفت، آن كتاب را كه مفصّل هم بوده، جزء جزء استنساخ مى كرد.
نجّار شيعه اى در مدينه بود، او براى ميرحامد حسين جعبه اى ساخته بود تا ايشان اجزایى را كه شبها استنساخ مى كرد، در آن قرار دهد.
ميرحامد حسين هر جزء را كه استنساخ مى كرد، در آن جعبه قرار مى داد. وقتى كتاب تمام شد، از صاحب خانه اجازه گرفت تا به خويشانش سر بزند و او هم اجازه داد.
ايشان آن جعبه را برداشت و سوار كشتى شد. دريا طوفانى بود و جعبه در آب مى افتد. ميرحامد حسين خودش را در دريا پرت مى كند تا جعبه را بگيرد. جعبه را مى گيرد و ديگران هم كمك مى كنند و ايشان را نجات مى دهند.
بعداً ايشان به عالم سنّى پيغام مىدهد يا به نحوى آن عالم سنّى مطّلع مى شود كه آن شخص ميرحامد حسين بوده و براى به دست آوردن نسخه نوكرى مى كرده است عالم سنّى مى خواهد ميرحامد حسين را تعقيب كند، ولى راجه هندوستان كه مريد ميرحامد حسين بود، او را حفظ مى كند.
سيد محمد سعيد، نوه مير حامد حسين، يك سفر به قم آمده بود وبا حاج آقاى والد ما ديد و بازيد داشت. يك بار هم ابتدا به منزل حاج آقاى والد آمده بود. آقاى قوامى، همسايه حاج آقاى ما، ميزبان ايشان بود.
آقاى قوامى از سيد محمد سعيد نقل مى كرد كه الآن همان نسخه موجود است و در گوشه هاى آن، اثر آب خوردگى ديده مى شود!
https://zanjani.ir/