بین علم لدنّى و قدرت موهبتى ـكه با علم لدنّى توأم است- با علم اكتسابى و قدرت دو تا فرق هست:
اول آن که در علم اکتسابی نیاز به تعلیم و یادگرفتن است اما در علم لدنی نیاز به آموزش و تعلیم نیست.
دوم این كه در علم اكتسابى إعمال قدرت محتاج به ابزار است، در آن علم محتاج به ابزار نیست، همان اراده كفایت مىكند، یك ارادهاى كه بكند تخت به آن عظمت را از آن مسافت بعید احضار مىكند.
احضارش هم دو احتمال دارد: یكى خود تخت را بلند كند بیاورد اینجا، دیگر آن که زمین را بهم بپیچاند. زمین را آن چنان به سرعت به هم مىپیچاند كه هیچ معلوم هم نشود، اشجار و كوهها و همه به هم فشرده بشود، در آن واحد برگردد به حال خودش، تخت را همانجا نگه دارد.
كه راجع به تربت آقا سید الشهداء دارد كه خاتم انبیاء با دست مبارك از تربت آقا برداشتند به امسلمه دادند، آنجا از ظاهر روایت استفاده مىشود كه زمین بهم پیچیده شد.
امیرالمؤمنین از روى منبر مسجد كوفه چكار كرد، آنجا هم زمین بهم پبچیده مىشود دستش را كه دراز نكرد.
این علم ولایتى و قدرت، اینها با هم توأمند، آن علم و آن قدرت غیر از این علم اكتسابى و قدرت است كه با او ملازم است، غیر هم هستند، با هم فرق دارند.
“از مجموعه بیانات عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی”