آقای محسن قرائتی:
من از قم وصف حاج شیخ ذبیح الله را شنیده بودم. از این جهت مشتاق بودم ایشان زیارت کنم.
تابستان سال 1356 که در ابرده (از ییلاقات مشهد)تبعید شده بودم ایشان هم در ابرده تشریف داشتند.
از ایشان وقت ملاقات خواستم، فرمودند صبح تشریف بیاورید.
صبح هنگامی ایشان را ملاقات کردم، دیدم تنها نشسته است وچشمهای او اشک آلوده است.
رو به من کرد و فرمود:
پیش از این که شما این جا بیایی در این فکر بودم که اگر الآن حضرت بقیة الله تشریف بیاورد و شخص حمالی را معین کند و بفرماید شما باید از او فرمان ببرید، آیا نفس من حاضر به قبول و تسلیم میشود؟!
اگر اطاعت کردیم معلوم میشود آدم هستیم.
بعد به یاد کسانی افتادم که در صدر اسلام زیر بار فرماندهی اسامه نرفتند، این فکر مرا منقلب کرد.
این ملاقات اول من با ایشان بود.
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی