دنیا دار گرفتاری است، هر کس به قدر خودش گرفتاری دارد، اگر چه ناگوار است، اما در واقع لطف است از طرف خداوند.
مخصوصا برای عبد مؤمن گرفتاریها خیلی فایده دارد.
گاهی خداوند میداند که بنده مؤمنش نمیتواند به تکالیف اختیاریه خودش را تکمیل کند، لذا به او لطف میکند و به واردات غیر اختیاریه زمینه را آماده میسازد تا خودش را تکمیل کند، مریض میکند، مورد تهمت قرار میگیرد، گرفتار میشود، این بلاها هدیه است از طرف خدا، چون به افعال اختیاریه نمیتواند آن جوری که باید خودش را تکمیل کند و از طرفی خداوند دوستش دارد، چون عبد مؤمن است، لذا او را به بلاها تکمیل میکند.
لذا هر کس مقربتر است، بلایش بیشتر است.
اگر انسان بفهمد و این مطلب را باور کند راحت میشود. اما برای مردم عادی، بلاها خیلی ناراحتی دارد، اما آدم وارد و پخته راحت است.
مؤمن اصلا به مردم اعتنایی ندارد، مردم بگویند آدم فقیری است، آدم بدی است، چطور است، اصلا مؤمن اعتنایی ندارد، هر چه خداوند صلاحش دانست خوب است و این از کمال مؤمن است.
اما برای مردم عادی سخت است، ناراحت میشود، دزدی میکند حرفهای کفرآمیز از دهانش صادر میگردد، اگر انسان به این درجه برسد که به مردم هیچ اهمیت ندهد، به کمال فوق العاده نایل شده است، کارها که برای مردم نیست، حب جاه و ریاست اینها برای مؤمن از موهومات است، اصلا مردم در عالم چه کارهاند؟!
مؤمن اصلا اعتنا ندارد که دنیا را که خورد و که برد، و هر که آقا باشد و هر که بخورد، به مؤمن کاری ندارد، مؤمن را خداوند آقا و عزیز در دنیا و آخرت گردانیده است، حال میخواهد به ظاهر عزیز باشد یا نباشد، ریاستی باشد یا نباشد.
البته اعوذ بالله من مضلات الفتن.[1]
دنیا دار امتحان است، اصلا بدون امتحان نمیشود، منتها باید از امتحاناتی که انسان درست از آب در نمیآید، به خدا پناه برد، آن امتحاناتی که انسان را گمراه میکند، نه از اصل فتنه و امتحان، چون دار، دار فتنه است و فتنه و امتحان حتمی است.
در قرآن کلمه فتنه و امتحان زیاد به چشم میخورد، الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُون (العنكبوت:2).
وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظيم (الأنفال:28)
این اموال و اولاد را خداوند به شما داده که امتحان شوید و آیه دیگر دارد:
بله خداوند برای مؤمن هدیه میفرستد و او را به واردات غیر اختیاریه از قبیل مرض و غیره مبتلا میکند تا خودش را تکمیل کند.
البته باید به این نکته توجه داشت که بلا چند قسم است، یک، کفاره گناه، دو، رفع درجات، سه، عقوبت برای فساق و فجار و کفار و امثال ایشان
بلا برای انبیاء و اولیاء الامثل فالامثل، نوعا رفع درجات است، شهادت آقا سید الشهداءسلام الله علیه حضرتش را به مقام مخصوصی میرساند که نمیرسد به آن مقام مگر به شهادت!
[1]ـ وَ سَمِعَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) رَجُلًا يَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفِتْنَةِ. قَالَ: أَرَاكَ تَتَعَوَّذُ مِنْ مَالِكَ وَ وَلَدِكَ، يَقُولُ اللَّهُ (تَعَالَى): «إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ» وَ لَكِنْ قُلِ: اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ مَضَلَّاتِ الْفِتَنِ.
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی