دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر ای نور چشم من به جز از کشته ندروی
بعضی اشتهایشان صاف است و مزاجشان علیل، دلش میخواهد ملا شود ولی درسخوان نیست.
خیلیها ممکن است به مدرسه بیایند و به عنوان درس خواندن باشد و لکن درس نخوانند.
و بعضیها هم چهار کلمه درس میخوانند مغرور میشوند.
یکی از اساتید مضمون میگفت «بقرة سجدت».
توضیحش این است که انسانی که قدری درس خوانده و به خودش مغرور شود و نعلین زردی به پا کند، اگر در خیابان به گاوی برخورد کند، حیوان به خیال پوست خربزه سرش را به طرف کفش این آقای مغرور خم میکند، آدم مغرور با خود میگوید گاوی سجده کرد بر من.
اگر درس خواندن برای خدا نباشد و روح تذکیه نشده باشد، صفات کمال پیدا نخواهد شد.
درسی بطلب که تو را فانی سازد ز علایق جسمانی
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی