تشبیه عالی به دانی!

روزی ملک شاه سلجوقی جلوس کرده بود و شعراء هر کسی قصیده‌ای سروده بود و می‌خواند و صله‌ای می‌گرفت.

شاعری قصیده‌ای خیلی عالی خواند، بعد از تمام شدن بادمجان دور قاب چینها اعتراض کردند که این چه شعری است که تو گفته‌ای؟! قبله عالم را تشبیه به حاتم طائی، عرب پا برهنه‌ای کرده‌ای! شاه هم حرف اینها را تصدیق کرد.

گفت قربان بلغاء عالی را به دانی تشبیه می‌کنند.

گفت باید شاهد از قرآن بیاوری و الا چنین و چنان خواهم کرد.

بیچاره به قدر یک ربع به مغزش فشار آورد، آن گاه آیه نور را خواند، صدای احسن احسن بلند شد.

(“اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ” در آیه تشبیه عالی به دانی شده است و حال آن که باید وجه شبه مشبه به اجلی باشد، سرش این است که چون امور حسی در نظر مردم اجلی می‌باشد.لذا ممکن است امور معنوی، تشبیه به امور حسی شود.)

شاه به وزیرش -که گویا نظام الملک بوده- گفت هر چه می‌خواهد به او بده!

به او گفت چه می‌خواهی؟ گفته بود حکومت فلان جا را که خوش آب و هواست به من بده. دستور امارت شاعر را نوشت، ولی تاریخ را بیست روز بعد زد.

وقتی به شاه داد که امضا کند، علت تأخیر سند را پرسید.

نظام الملک گفت: این شخص برای پیدا کردن شاهد به مغزش فشار آورد و من فهمیدم که مغزش باید آسیب دیده باشد و به همین زودی‌ها آثارش پیدا شود، لذا تاریخ را دیرتر زدم که اگر مرد در وطنش بمیرد نه در غربت و همین طور هم شد، بعد از مدتی مرد.

«روزنه‌ای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا