در حدیث وارد شده است که: آخر ما یخرج من قلوب الصدقیین حب الشهرة.
انسان ممکن است در مسیر علاقه به شهرت از همه چیز بگذرد، ممکن است از پول و زندگی بگذرد که معروف به زهد و تقوا گردد، لذا اگر انسان دقت کند میبیند که اکثر اعمالش پوچ است، از همین روست که نه شوق به دعا داریم، نه شوق به خدا در ما هست و نه علاقه به امام زمان صلوات الله علیه داریم.
علماء سابق ابتدا به طلبهها آداب المتعلمین را درس میگفتند سپس علوم دیگر را تعلیم میدادند.
لذا اگر طلبه تهذیب نکرد و چهار کلمه اصطلاحات یاد گرفت، مغرور میشود، دیگر حاضر نیست به کسی بگوید مرا موعظه کن.
انسان باید کار کمتر انجام بدهد منتها برای خدا باشد، مقصودش خدا باشد.
حرم کم برود، منتها برای خدا برود.
درس خواندن ولو سیوطی باشد، برای خدا باشد، یعنی درس بخوانم تا روایات را بفهمم و عمل کنم.
نه این که هدفم این باشد که ادیب شوم و در مجالس اشکال کنم.
لذا روحانیت و معنویت کم است، سرّش این است که هدف نداریم، یا هدفهای باطل داریم.
این حدیث گفتنش خیلی ساده است، اما واقعاش خیلی مشکلتر است.
این قدر شیطان دست و پا میزند که عمل انسان را از یک گوشهاش خراب کند.
گاهی اصلا به قدری ریا گم میشود که نمیتوان پیدا کرد.
یادم میآید در درس مرحوم آیة الله حکیم در نجف، گاهی ایشان نصیحت میفرمودند و میگفتند آقایان من در وقت طلبگی یک مطلبی به نظرم رسید که انسان چکار کند تا خلوص در عمل پیدا کند، تا درس خواندن و درس دادن و غیره همه برای خدا باشد.
یکی از علماء معروف را که میشناختم میخواستم از او سؤال کنم. روزی او را در حرم حضرت امیر صلوات الله علیه دیدم، یک دفعه به دلم الهام شد که بروم و از او سؤال کنم، مردد بودم.
ناگهان تصمیم گرفتم که سؤال نکنم، خدا به قلبم الهام فرمود که:
اصلا کار برای غیر خدا کردن خلاف اصل است، اصلا انسان که خدا را قبول دارد، کار برای غیر خدا دلیل میخواهد، برای این که من وقتی فکر میکنم میبینم همه چیز دست اوست، پس من برای چه ریا کنم که فلانی مثلا به درس من بیاید؟! اما وقتی که فهمیدم سرچشمه همه خواستههای من دست خود اوست، پس چرا کار برای غیر او بکنم؟!
چه بسا من کاری بکنم که به دیگری بفهمانم که من چنین کارهام و او نفهمد، اما خدا از همه کارهایم خبر دارد و میفهمد.
لذا ایشان فرمودند قلبم آرام گرفت.
شما حالا چه میگویید بروید مطالعه کنید، خلاصه فکر کنید که همه چیز دست خداست، چرا برای غیر او کار بکنم؟!
از شیخ علی زاهد معروف سؤال شد که بعد از اخلاص در عمل چه دستوری است؟ فرموده بودند شما اخلاص در عمل را درست کنید، چیز دیگری نیست.
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی