پس از بازگشت از نجف اشرف، در ابتدای ورود به شهر قوچان بزرگان شهر طبق رسم آنجا مقداری پول جهت مخارج زندگی برای حاج شیخ میآورند، ایشان قبول نمیکند و میفرماید:
هرگاه من نیاز به پول پیدا کردم، از شما به عنوان قرض میگیرم.
این جهت را ایشان به عنوان شرط سکونت در قوچان قرار میدهد.
حفظ شؤونات قبلی همهی روحانیون سابق
نکته مهمی که در اقامت ایشان در قوچان وجود دارد و این ابهام را عمیقتر میکند این است که ایشان در دوران اقامت در قوچان از همه شؤون حوزوی دست شست و تنها در حد ضرورت ورود پیدا میکرد.
اولی که وارد قوچان شدند، چون آخوند موجهی بودند که نجف آمده بودند آن هم با حسن سابقه، آخوندهای قوچان جمع شدند که بعضی از مسئولیتها را به ایشان واگذار کنند.
از جمله کربلایی سید ابراهیم موسوی، امام جماعت مسجد یساول باشی بود. ایشان نماز جماعتش را به حاج شیخ واگذار کرد.
اما حاج آقا بزرگ هیچ کدام از پیشنهادها را قبول نکردند.
آن زمان مرجعیت مرحوم آقای بروجردی بود. ایشان حتی در وکالت آنها دخالت نکردند.
ایشان هیچ سِمَتی از اهل علم آن جا، چه نماز جماعت چه وکالت قبول نکردند.
عدم دخالت در وجوهات
از جمله مرحوم رفیع زاده حساب سال نداشت. بعد از آمدن ایشان حساب سال کرد، آن زمان صد هزار تومان شد که پول بسیار زیادی بود.
خمسش را آورد خدمت حاج آقا که پرداخت کند. حاج آقا زیر بار گرفتن این پول نمیرفتند.
رفیع زاده یک سال وجوهاتش را به کس دیگر نداد و میگفت اگر قیامت مواخذه شدم، میگویم ایشان نگرفت.
در نهایت ناچار شد خدمت آقای میلانی ببرد.
گذشتن از حق شرعی
حاج شیخ می فرمود:
طبق وقفنامه، متولی شرعی مدرسه عوضیه قوچان اعلم علماء بلد بود.
اما در این امر دخالتی نکردم و کربلایی سید ابراهیم موسوی که پیش از این متصدی این امر بود، همچنان به رتق و فتق امور ادامه میداد.
ایشان با تفوق و برتری بسیار زیادی که نسبت به همه داشت، به شدت به احترام به علماء بلد و ملتزم بود آن چنان که:
به هیچ وجه در مجالس جلوتر از علماء قوچان حرکت نمیکرد.
البته این سیره در بسیاری از موارد همچنان ادامه داشت از جمله:
همه کاره منطقه بود اما…
مرحوم حاج آقای تقی قمی در منزلشان میفرمود ما یک وقتی به منطقه قوچان رفتیم.
مرحوم حاج شیخ با این که آقا و همه کاره آن منطقه بود، ولی برای نماز و غیره چنان مرا جلو میانداخت و احترام میکرد که اگر کسی آشنا نبود فکر میکرد که من همه کاره آن جا هستم.
ایشان می فرمود:
این جهت بسیار مهمی است که کسی آن هم در محل آقایی خودش، این گونه عمل کند.
احترام و تواضع فوق العاده به علماء
حاج آقا تقی قمی سردرد شدیدی داشتند حاج شیخ به ایشان فرمودند شاهزاده حسین اصغری است که خیلی از مردم آنجا میروند و شفا میگیرند.
ایشان هم در آنجا گوسفندی کشتند و آن سردرد خوب شد.
این گونه بزرگان از علما وقتی که به منطقه قوچان میآمدند، حاج آقا به عنوان همراه میرفتند، خیلی احترام و تواضع میکردند.
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی