سری که جان و تن عالمی به قربانش!

در رثا و شهادت امام حسین(علیه السلام)

فقیر خسته دلی بر در سرای حسین
نوشته بود یکی نامه از برای حسین

که ای کریم کریمان به بذل و لطف و کرم
در این مدینه من از هرکسی فقیر ترم

نه از برای گدایی ز خلق رو دارم
نه پیش اهل و عیال خود آبرودارم

دل شکسته و قد هلالی آوردم
دلی زغصه پرو دست خالی آوردم

امام با گل لبخند رو به او آورد
ولی به نامه بنوشته اش نگاه نکرد

براو بسی کرم از لطف دلنوازش کرد
فقیر بود که یک لحظه بی نیازش کرد

سؤال کرد یکی کی عزیز پیغمبر
به بذل و جود و سخا دست خالق اکبر

توکه به نامه او چشم خویش نگشودی
چه گونه این همه لطف و عطاش فرمودی

امام گفت فقیری که آبرو دارد
خجل شود چو به سوی کریم رو آرد

روا نبود که با آن عطای بسیارم
به قدر خواندن یک نامه اش نگه دارم

**
کسی که این همه آقایی و کرم دارد
فقیر را به برخویش محترم دارد

چرا به بازوی اطفال او زدند طناب
چه گونه دشمنشان برد سوی بزم شراب

چرا سه ساعت برروی پای استادند
به سوی راس پدر چشم خویش بگشادند

سکینه از غم و اندوه پاره شد جگرش
دمی که چوب جفا خورد بر لب پدرش

سری که جان و تن عالمی به قربانش
کبود شد لب خشک و شکست دندانش

سلام بر رخ بهتر ز ماه تابانش
سرشک دیده عاشق نثار قرآنش
حاج غلامرضا سازگار

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا