🔹 «مرحوم آشیخ محمّدحسین [اصفهانی] در اوایل، وضع مرفّهی داشت. ایشان از خانوادهٔ ثروتمندی بود. علّت اینکه به کمپانی معروف بود نیز همین بود. ولی اواخر خیلی در مضیقه بود.
🔸 آقای حاج آقا ابوالفضل زنجانی که شاگرد آشیخ محمّدحسین بود، میگفت: به من گفتند که آشیخ محمّدحسین وضعاش به گونهای است که پول اجارهٔ منزل را ندارد، و صاحب خانهاش مطالبهٔ اجاره کرده است، و ایشان میخواهد با زن و بچهاش به مسجد کوفه برود و آنجا اقامت کند.
🔹 من به واسطهای گفتم: به گونهای که آشیخ محمّدحسین نفهمد، من یک سال اجارهٔ منزلِ او را تعهّد میکنم. به پدرم هم نامه نوشتم که من به حساب شما، اجارهٔ یک سال آشیخ محمّد حسین را تعهّد کردهام. مرحوم آقای حاج سیّد محمّد زنجانی مالک و متمکّن بود. ایشان وقتی فهمید که من چنین کاری کردهام، خیلی اظهار امتنان کرد و گفت: کار خوبی کردی.
🔸 آن واسطه نزد آشیخ محمّد حسین رفته و گفته بود: اجارهٔ یک سال شما تأمین است. … مرحوم آشیخ محمّد حسین حدس زده بود و گفته بود: من میدانم از ناحیهٔ چه کسی است!»
📚 (جرعهای از دریا، ج۲، ص٥٢٢)