شهيد اول خيلى فوق العاده بود. اگر حواشى ايشان بر دروس را ملاحظه كنيد، مبهوت مى شويد كه چقدر بر فقه احاطه دارد.
شنيدم ـ و در نوشته هاى مرحوم حاج آقاى والد ما هم هست ـ كه از آقاى شريعت اصفهانى نقل شده که ايشان شهيد اول را «أفقه فقها» مى دانستند.
كتاب دروس شهيد اول ـ كه ناتمام هم ماند ـ بعد از مراجعه به جواهر و همه كتابها، هنوز هم تازه است و مطالب زيادى در آن وجود دارد كه در اين كتابها نيامده است.
كتاب دروس كتاب تازه اى است و بر فقيه لازم است كه حتى بعد از مطالعه جواهر الكلام به دروس مراجعه كند و از مطالب ابتكارى آن بهره ببرد.
شهيد در بعضى از نُسَخ دروس حاشيه هايى دارد كه با «منه» مشخص شده است .
اين حواشى خيلى قوى است، مثلاً ذكر مى كند كه فلان مطلب در كجا ثمره دارد و يك دفعه حدود ده مورد از ثمرات آن را ذكر مىكند.
اينها شاهد بر احاطه فوق العاده شهيد بر فقه است و نشان مىدهد كه فقه مثل موم در دستش بود.