در محبوب القلوب اشكورى نقل شده است:
به شاه عباس گزارش مى دهند كه شيخ بهايى، شيخ الاسلام عصر، در معركه معركه گيرها شركت مىكند. اين خيلى سنگين بود كه شيخ الاسلام عصر چنين كارى انجام كند.
روزى در جلسه اى كه شيخ بهايى هم حضور داشت، بعضى از سفراى خارجى كارهاى غير عادى انجام مى دهند و شاه عبّاس مرعوب مىشود.
سفير مسيحى هم از اين كار غير عادى استفاده تبليغى مى كند و مى گويد كه اين كارها از دست علماى مذهب ما بر مى آيد و دست شما از اين چيزها خالى است.
در اين هنگام شيخ بهايى در مجلس شاه پايش را دراز مى كند و چاقچولش را در مى آورد و مى اندازد و اژدها مى شود. سفير از وحشت فرار مى كند و شيخ بهايى آن را مى كِشد و دوباره چاقچول مى شود.
سپس شيخ بهايى مى گويد: چنين امورى نزد علماى اسلام ارزش و قيمتى ندارد. شأن علماى اسلام أجلّ از اينهاست. اين کار، كار معركه گيرهاست. اين كار را ديروز معركه گيرها انجام مى دادند و من از آنجا ياد گرفتم.
http://zanjani=.ir.