وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيرا (الأحزاب 46)
ما تو را فرستادیم كه مردم را دعوت به خدا بكنى، مردم را هدایت كنى و دعوت كنى به طرف خدا كه خداى خودشان را بشناسند و بپرستند.
بِإِذْنِهِ، این دعوت كردن تو هم باید به اذن خدا باشد.
معناى اذن چیست؟ یعنى پیغمبر اكرم كه دعوت مىكند مردم را، خدا باید اجازه بدهد به او، كمك بكند،
این فعل، فعل خاتم انبیاء است، او دعوت مىكند مردم خدا پرست بشوید!
قولوا لا اله الا الله تفلحوا. این دعوت را پیغمبر مىكند یا خود خدا صحبت مىكند با مردم؟
دعوت مال پیغمبر است، اما به اذن خداست.
اذن خدا یعنى چه؟ یعنى خداوند تبارك و تعالى اگر اذن ندهد پیغمبر نمىتواند تكان بخورد، لب از لب تكان بدهد، بى اجازه خدا نمىشود دیگر.
اذن به معناى اجازه است، نه به معناى اراده؛ كه یعنى این فعل، فعل خود خدا باشد، اینها یك نكاتى است، مىخواهم متوجه باشید.
حضرت عیسى بن مریم مرده را زنده مىكند باذن الله، معناى اذن خدا این نیست كه به اراده خدا یعنى خود خدا زنده مىكند، او زنده مىكند به اجازهى خدا.
بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ. لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ (انبیاء 26)
این به امر خدا، به اذن خدا، به اجازهى خدا مىكند.
وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّه،(انسان 30)
اوعیه مشیة الله هستند.
اذن به معناى اراده نیست، -اشتباه نشود- یعنى فعل فعل خود خدا باشد این طور نیست.
اذن غیر از اراده است، چیزى را كه خدا اراده كند یعنى خودش مىكند، این غیر از اذن است،
فعلى را كه بنده بكنم به اذن خدا، یعنى به اجازه خدا، نه این كه فعل من را خدا خودش مىكند.
عیسى بن مریم احیاى موتى كه مىفرماید، خدا به او عنایت كرده، قدرت داده، علم داده، اجازه هم داده، دستور داده بكن این كار را.
معناى اذن این است،
همین طور سربسته، اگر اینها را تفصیل بدهیم خیلى طولانى مىشود، حالا در این مقام نیستیم.
از بیانات عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی