در حرم مولانا حسين -سلاماللهعلیه- گروهى از صوفيان را ديدم. همه آنها جز يکتن، نماز مغرب را بجاى آوردند. او نشسته بود و نماز نخواند. پس از مدتى نماز عشا گزاردند، آن مرد باز هم نماز نخواند. از صوفيای پرسيدم، چرا آن شخص نماز نخواند؟
پاسخ داد: كسى كه به خدا رسيده است چه نيازش به نماز؟ آيا جايز است كه ميان خود و خداى خويش حجاب قرار دهد؟ گفتم: نه. صوفى گفت: نماز حجاب ميان بنده و خداوند است.
اى خردمند! به اين قوم و عقايدشان در باره خداوند بنگر. عبادتشان چنان است و عذر خواهشان از نماز، چنين. با اين همه، گمان مىبرند از ابدالند. به واقع ايشان نادانترين جهّالند.
نهج الحقّ و کشف الصدق، علامه حلی، ص72
@Nardebane_feghahat