تبیین معنای «نساءنا»در آیه مباهله و پاسخ از شبهه صاحب تفسیر المنار
برخی از مفسران اهل تسنن که کاملاً در اقلیت هستند کوشیده اند بدون توجه به ورود احادیث در مورد واقعه مباهله، فضیلت بزرگ اهل بیت علیهم السلام را انکار کنند، مثلاً شیخ محمد عبده {بنا به نقل} تفسیر «المنار» در ذیل آیه می گوید: «این روایات همگی از طرق شیعه است، و هدف آنها مشخص است، و آنها چنان در نشر و ترویج این احادیث کوشیده اند که موضوع را، حتی بر بسیاری از دانشمندان اهل تسنن مشتبه ساخته اند»!!
بررسی مدعای شیخ محمد عبده :
محمد رشيد رضا به نقل از شيخ محمد عبده در ذيل آيۀ مباهله در تفسير «المنار» مىگويد «روايات بر اين اتّفاق دارند كه پيامبر اكرم (ص) براى مباهله حضرت على (عليه السلام) و فاطمه (سلام الله عليها) و حسنين (عليهما السلام) را همراه آوردند. ولى اين روايات ساخته و پرداختۀ شيعيان است كه مراد از (نِساءَنا) را فاطمه (علیها السلام) و مراد از (انفسنا) را على (علیه السلام) مىدانند و آنها را در ميان اهل سنت رايج و شايع ساختهاند. اما اصولًا چنين معنايى قابل انطباق بر آيه نيست. زيرا كلمۀ «نِساءَنا» که به صورت مضاف ذکر شده، هيچ فرد عربى در مورد دختر خود به كار نمىبرد، به خصوص آن كه خود داراى همسرانى نيز باشند.
شواهد احتمالي براي سخن عبده :
وي ممكن است براي سخن خود به اين استناد كند كه در قرآن كريم از آياتي كه در آنها (نساء) به صورت مضاف آمده، در يازده مورد، مراد از (نساء) ازواج ميباشد. اين آيات عبارتند از: «أحلّ لكم ليلة الصيام الرفث الي نسائكم»، «نساؤكم حرث لكم»، «والّلاتي يأتين الفاحشة من نسائكم» «وأخواتكم من الرضاعة و أمهات نسائكم و ربائبكم اللّاتي في حجوركم من نساءكم الّلاتي دخلتم بهن»، «والّلائي يئسن من المحيض من نسائكم ان ارتبتم فعدتهنّ ثلاثة أشهر»، «للّذين يؤلون من نسائهم»، «الذين يظاهرون منكم من نسائهم»، «والّذين يظاهرون من نسائهم»، «يا نساء النبي من يأت منكنّ بفاحشة مبيّنة …» ، و «يا نساء النبي لستنّ كاحدٍ من النساء».
پاسخ به کلام صاحب المنار:
الف. پاسخ نقضی :
در پاسخ به استدلال فوق بايد گفت كه در يازده آيۀ ديگر در قرآن كريم از جمله در همين آيۀ مباهله به استناد روايات، (نساء) مضاف در غير معناى ازواج به كار رفته است از جمله در شش آيۀ مربوط به داستان حضرت موسى (علی نبینا و آله و علیه السلام) كه مربوط به قتل پسران توسط فرعون و زنده نگاه داشتن دختران بنى اسرائيل مىباشد؛ اين آيات عبارتند از:
«يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ» بقره: 187، «يُقَتِّلُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ» بقره: 223 «وَ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ» ) نساء: 15 «سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ» نساء: 23 ).در تمامى اين آيات مراد از (نساء) قطعاً ازواج نيست و اضافۀ زوجيت مراد نيست، بلكه مراد اناث يا دختران مىباشد.
هم چنين مراد از (نساء) در آيۀ شريفۀ «وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ» (در بارۀ حضرت مريم) زنهاى شوهر دار نيست، بلكه معناى آيه تقدّم مريم (علیها السلام) بر تمامى زنان مىباشد. در آيۀ شريفۀ «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ …» نيز مراد از نساء المؤمنين تنها زنان همسردار نيست.
بنابراين نمىتوان گفت كه (نساء) مضاف در قرآن كريم همواره به معناى ازواج بكار رفته است.
ب. پاسخ حلّى:
در واقع عبده مرتكب خلطى شده است. توضيح مطلب چنين است که: در اضافه به عام، گاه مضاف اليه به نحو عام افرادى و موضوع به طور انحلالى لحاظ مىشود، مانند «نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ» كه در آن حكم مذكور در آيه بر نساء هر يك از افراد يعنى زيد، عمرو، بكر و … به صورت انحلالى بار شده است. ولى گاه مضاف اليهِ عام، انحلالى نيست، بلكه عام مجموعى است و در واقع واحدِ ذو أجزاء مىباشد. اضافۀ مزبور از نوع اضافۀ جزء به كل است كه بسيار رايج نيز هست مانند دست زيد.
حال در بحث ما اگر مباهله ميان دو شخص معين بود، مثلًا گفته شده بود كه تو زن خود را بياور و من هم زن خود را مىآورم، در اين صورت اضافۀ زن به شخص قطعاً معناى زوجيت داشت. ولى در اينجا مباهله ميان دو شخص نيست، بلكه مباهله و مقابله در واقع ميان دو مكتب و دو عقيده است (اسلام و نصرانيت) و تناسب حكم و موضوع نيز در اينجا اقتضا ندارد كه حكم انحلالى باشد (بر خلاف مورد «نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ») بلكه بر عكس تقابل مذكور مىرساند كه حكم انحلالى نيست. به عبارت ديگر مراد آيه شريفه اين است كه زنانى كه به ما به عنوان يك مكتب و عقيده انتساب دارند و نيز زنان منسوب به عقيدۀ مقابل دعوت شوند، نه مثلًا زوجۀ فرد فردِ مسلمانان و نصارى. هم چنين مسلّم است كه مراد آيه تمام زنان متعلق به مكتب و آيين اسلام (نا) نبوده، بلكه زنان ممتاز و برگزيده مراد بوده است.
بنابراين سخن عبده و حمل «نساءنا» در آيۀ شريفه بر ازواج نه با مصطلح قرآنى (در بارۀ نساء) سازگار است و نه با تحليل آيه مىسازد و به علاوه با واقعيت مسلّم تاريخى در روايات بسيارى كه خود اهل سنت هم ذكر كردهاند، تنافى دارد.
در واقع، اين انحراف وى ناشى از انحراف در عقيده و دور افتادن از مذهب حق و طريق قويم شيعه و در نتيجه محروم شدن از اين نعمت بزرگ الهى است. [1]
[1] -کتاب النکاح ،زنجانى ج1، ص: 273